کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرغره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غرغره کردن
لغتنامه دهخدا
غرغره کردن . [ غ َ غ َ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آب در گلو گردانیدن بی فروبردن . آب یا دارویی در گلو گردانیدن برای شستن و پاک کردن دهان یا برای دفع بیماری . عمل غرغره . رجوع به غرغرة شود.
-
آسمان غرغره
لغتنامه دهخدا
آسمان غرغره . [ غ ُ غ ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آسمان غُرّش . آسمان غُرُنْبه . آسمان غُرّه . تندر. رعد. سختو. بختو. کنور.
-
غرغره کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غرغرة
-
واژههای همآوا
-
قرقره
واژگان مترادف و متضاد
بوبین، چرخ
-
قرقره
فرهنگ فارسی معین
(قِ قِ رِ) (اِ.) نک غرغره .
-
قرقره
فرهنگ فارسی معین
(قَ قَ رِ) (اِ.) نک غرغره .
-
قرقره
لغتنامه دهخدا
قرقره . [ ق ِ ق ِ رَ / رِ ق َ ق َ رَ / رِ ] (اِ) رجوع به غرغره شود. || نام چرخی است که گناهکاران را به ریسمان بسته بدان آویزند. (آنندراج ).
-
قرقره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قرقرَة، جمع: قَراقِر] [قدیمی] qarqare خندۀ بلند؛ قهقهه.
-
قرقره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹قرقرک، قرقر› qerqere ۱. استوانهای با دو انتهای پهن که به دور آن نخ پیچیده شده باشد.۲. قاب یا ماسورۀ چرخان که برای پیچیدن نخ، طناب، فیلم، نوار یا امثال آنها به کار میرود.۳. چرخ نصبشده روی محوری با دورۀ برآمده برای حمل تسمۀ تخت، یا دورۀ شیار...
-
قرقره
لهجه و گویش تهرانی
استوانه چوبی برای پیچیدن نخ بدور آن
-
جستوجو در متن
-
gargles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزش، غرغره، گلو شویی، غرغره کردن
-
gargle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گول زدن، غرغره، گلو شویی، غرغره کردن
-
گلو شویی
دیکشنری فارسی به عربی
غرغرة
-
شرشر
دیکشنری فارسی به عربی
غرغرة