کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرته
لغتنامه دهخدا
غرته . [ غ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) بانگ و خروش در آواز. (مجمع از فرهنگ شعوری ).
-
واژههای مشابه
-
بیض اﷲ غرته
لغتنامه دهخدا
بیض اﷲ غرته . [ ب َی ْ ی َ ضَل ْ لا هَُ غ ُرْ رَ ت َه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) خدای پیشانی او را سپید کند. خدا او را روسفید کند.
-
واژههای همآوا
-
قرطه
فرهنگ فارسی معین
(قُ طَ) [ معر. ] (اِ.) معرب کرته ، نیم - تنه ، جامه کوتاه .
-
قرته
لغتنامه دهخدا
قرته . [ ق َ ت َ / ت ِ] (ص ) دیوث . || بی غیرت . (ناظم الاطباء).
-
قرطه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: کرته] [قدیمی] qorte جامۀ کوتاه بیآستر؛ پیراهن.
-
جستوجو در متن
-
اطد
لغتنامه دهخدا
اطد. [ اَ طَ ] (اِخ ) زمینی است نزدیک کوفه از جهت دشت که سپاه مسلمانان در نخستین ایام فتوح بدان فرودآمد. زبرقان بن بدر گفت :سیروا رویداً فانا لن نفوتکم ُو ان ما بیننا سهل لکم جددان الغزال الذی ترجون غرّته جمع یضیق به العتکان او اطد.ابن اعرابی گوید عت...
-
اغترار
لغتنامه دهخدا
اغترار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فریفته گردیدن . یقال : اغتر به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). فریب خوردن بگمان امن بودن و محفوظ نماندن : اغترّ بکذا؛ خدع و ظن به الامن فلم یتحفظ. (از اقرب الموارد). || غافل و بی خبر شدن و بغفلت اف...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ ] (اِخ ) علی بن منصور. یاقوت در معجم الادبا آرد: علی بن منصوربن عبیداﷲ الخطیبی المعروف بالأجل اللغوی مکنی به ابوعلی . اصل وی از اصفهان و مولد و منشاء او بغداد است . او عالم فاضل لغوی و فقیه و کاتب و به نظامیه مقیم بود و نزد ابن العصار و ابوا...
-
زاب کبیر
لغتنامه دهخدا
زاب کبیر. [ ب ِ ک َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در آفریقا شامل چند قریه و شهرستان . یاقوت حموی آرد: و کنار هر یک از زابها چندین قریه و شهرستان قرار دارد. سلفی از اصم منورقی حکایت کند که از زاب کبیر است بسکرة، توزر، قسطنطینة، طولقة، قفصة، نفزاوة، خطة و بادس...
-
اغراب
لغتنامه دهخدا
اغراب . [ اِ ] (ع مص ) چیزی نو و غریب آوردن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). چیزی عجیب آوردن : اغرب الرجل اتی بشی ٔ غریب . (از اقرب الموارد). غریب آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || دور شدن : اغرب عنی ؛ ای تباعد. (از منتهی الارب ). || ...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن موسی بن منصوربن عبدالعزیزبن وهب بن هبان بن سواربن عبداﷲبن رفیعبن ربیعةبن هبان السلمی السنجاری الفقیه الشافعی الشاعر المنعوت بالبهاء و المکنی بابی السعادات . او فقیه و متکلمی در خلاف است لیکن شعر بر او غالب آمد و نی...
-
غرة
لغتنامه دهخدا
غرة. [ غ ُرْ رَ ] (ع اِ) ج ، غُرَر. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات )(اقرب الموارد). سپیدی پیشانی است بزرگتر از درمی . وَضَح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). صاحب صبح الاعشی گوید (ج 2 ص 19) غرة، سفیدی پیشانی اسب را گویند که بزرگتر از درهم باشد...