کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرةالوجه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرةالوجه
لغتنامه دهخدا
غرةالوجه . [ غ ُرْ رَ تُل ْ وَج ْه ْ ] (ع اِ مرکب ) سفیدی پیشانی . سفیدی طلعت .- غرةالوجه شدن ؛ کنایه از شهرت یافتن و نامی شدن . (در توصیف اصفهان ) : تختگاه و محط دولت بودمهبط و بارگاه ایمان شدسرةالبطن ربع مسکون بودغرةالوجه ملک سلطان شد.(ترجمه ٔ محا...
-
جستوجو در متن
-
سرة
لغتنامه دهخدا
سرة. [ س ُرْ رَ ] (ع اِ) ناف . ج ، سُرّات ، سُرَر. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناف . (غیاث ) (زمخشری ) (دهار). || میانه ٔ وادی و بهترین جای در وی و میانه ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).- سرةالارض ؛ قوطولیدون . (یادداشت مؤلف ).-...