کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غربچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غربچه
/qarbač[č]e/
معنی
فرزند زنی بدکار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غربچه
لغتنامه دهخدا
غربچه . [ غ َ ب َ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دشنامی است : دریغ غربچگانی که چون غلام شدندمزین از کله و پیرهان و دستارم .سوزنی .
-
غربچه
فرهنگ فارسی معین
(غَ بَ چَ یا چِ) (ص مر.) دشنام است به معنی فرزند زن بدکار.
-
غربچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qarbač[č]e فرزند زنی بدکار.
-
جستوجو در متن
-
خط
لغتنامه دهخدا
خط. [ خ َطط ] (ع مص ) گائیدن زن رابجماع خط. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). منه : خط المراءة خطا. (منتهی الارب ). || کم و اندک خوردن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).منه : خط فلان ؛ کم و اندک خورد فلان . (منتهی الارب ). || شکافتن گ...