کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غربي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غربي
معنی
باختري , غربي , وابسته به مغرب يا باختر
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غربي
دیکشنری عربی به فارسی
باختري , غربي , وابسته به مغرب يا باختر
-
واژههای مشابه
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به غرب . مقابل شرقی . مغربی : وماکنت به جانب الغربی اذ قضینا الی موسی الامر. (قرآن 44/28). حکایت باغ غربی و آمدن خواجه . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346). || منسوب به غرب که در تداول امروز به کشورهای اروپا و آمریکا اطلاق شود:...
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ ] (اِخ ) (397 یا 398 - 464 هَ . ق .) ابوالخطاب نصربن احمدبن عبداﷲبن البطر القاری الغربی . ازاصحاب محاملی و عمر سماع کرد و اصحاب حدیث به سوی او رفتند. وی از جماعتی منفرداً روایت کرد، از آن جمله است : ابوالحسن بن رزق البزاز و ابوعبداﷲبن یح...
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ ] (اِخ ) (الوادی الَ ...) ناحیه ای است در حاکم نشین فزان در طرابلس غرب . این وادی از 104کیلومتری شمال غربی ناحیه ٔ مزروق به جنوب غربی امتداد یافته است و در قسمت فوقانی 11 قریه دارد که هرکدام از آنها با نخلستانها محاط شده و مرکز آن تکریت ...
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ ] (اِخ ) (عمار الَ ...) عمار راشدی ، متوفی به سال 1251 م . معروف : غربی شاعر و ادیب بود. رجوع به عمار شود. (از اعلام زرکلی چ 1).
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان از بخش خفر شهرستان جهرم . در 3هزارگزی جنوب باب انار و در 1500گزی جنوب شوسه ٔ شیراز به جهرم قرار دارد.جلگه ای و گرمسیر مالاریائی است . سکنه ٔ آن 361 تن و مذهب آنان تشیع است و به زبان فارسی سخن می گویند، آب آن از...
-
غربی
لغتنامه دهخدا
غربی . [ غ َ رَبی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به باب الغربیة که محله ای است به بغداد و در آنسوی شط قرار دارد. (از انساب سمعانی ). در معجم البلدان غَرَبة به یکی از دروازه های بزرگ دارالخلافه ٔ بغداد اطلاق شده است و منسوب آن مطابق قاعده ٔ نسبت غَرَبی می شو...
-
غربی
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (ص نسب .) 1 - منسوب به غرب . 2 - از مردم شمال آفریقا. 3 - مراکشی . در اصطلاح مورخان عهد مغول به خراسان و مازندران و عراق و آذربایجان و موصل و گرجستان و روم شرقی اطلاق می شده .
-
غربی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به غرب) [عربی. فارسی] qarbi ۱. [مقابلِ شرقی] مربوط به غرب.۲. قرارگرفته در غرب.۳. تهیهشده در غرب.۴. از مردم غرب: غربیها آمده بودند به کشورمان.
-
غَرْبِيِّ
فرهنگ واژگان قرآن
غربي
-
غربی
دیکشنری فارسی به عربی
باتجاه الغرب , غربي
-
کمره غربی
لغتنامه دهخدا
کمره غربی . [ ک َ م َ رِ غ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
گریکالاند غربی
لغتنامه دهخدا
گریکالاند غربی . [ گ ِ دِ غ َ ] (اِخ ) ایالتی از مستعمره ٔ کاپ است . که در محل التقای شط ارانژ و رودخانه ٔ وال قرار گرفته است . این ایالت تا سال 1867م . در تحت تصرف کشور ارانژ بود، تا اینکه بواسطه ٔ کشف معادن الماس در سال 1871م . به حکومت واتربوئر تس...
-
westerly trough
ناوۀ غربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ناوهای در غربوزان