کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غربال کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غربال گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] qarbālgari ۱. (پزشکی) شناسایی افراد بیمار جامعه.۲. شغل و عمل غربالگر.
-
ته غربال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹تهغربالی› [قدیمی] tahqarbāl آنچه از غله و حبوب یا چیز دیگر که پس از بیختن در غربال باقی میماند؛ نخاله.
-
غربال سیمی کارگران
دیکشنری فارسی به عربی
شواية
-
غربال و سرند
فرهنگ گنجواژه
سرند.
-
جستوجو در متن
-
sieves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع ها، غربال، الک، اردبیز، پرویزن، الک کردن، غربال کردن
-
منخل
دیکشنری عربی به فارسی
الک , اردبيز , پرويزن , غربال , الک کردن , غربال کردن
-
بیختن
واژگان مترادف و متضاد
از موبیز رد کردن، الک کردن، غربال کردن
-
sifting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن
-
degeneralize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربال کردن
-
entomologize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غربال کردن
-
sift
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرق شدن، غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن
-
sifted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sifted، غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن
-
شاشة
دیکشنری عربی به فارسی
پرده , روي پرده افکندن , غربال , غربال کردن
-
sifts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، غربال کردن، الک کردن، بیختن، وارسی کردن
-
بوجاری
واژگان مترادف و متضاد
پاک کردن (غلات)، غربال کردن (غلات و حبوبات)