کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرایز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرایز
/qarāyez/
معنی
= غریزه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرایز
لغتنامه دهخدا
غرایز. [ غ َی ِ ] (ع اِ) ج ِ غریزة. غرائز. رجوع به غرائز شود.
-
غرایز
فرهنگ فارسی معین
(غَ یِ) [ ع . غرائز ] (اِ.) جِ غریزه .
-
غرایز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غرائز، جمعِ غَریزَه] qarāyez = غریزه
-
جستوجو در متن
-
instincts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرایز، غریزه، هوش طبیعی جانوران
-
pleasure principle, pleasure-pain principle
اصل لذت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] اصلی که شوق ارضای غرایز را بر روان انسانها حاکم میداند
-
غریزه ٔ جنسی
لغتنامه دهخدا
غریزه ٔ جنسی . [ غ َ زَ / زِ ی ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از غرایز. غریزه ٔ اطفاء شهوت که وسیله ٔ تولید نسل و بقای نوع است . رجوع به غریزه شود.
-
واخوردگی
لغتنامه دهخدا
واخوردگی . [ خوَرْ / خُرْ دَ/ دِ ] (حامص مرکب ) حیرت . || سرخوردگی . واماندگی . || نومیدی . یأس . || رد شدن . || واپس زدگی . سرکوفتگی و آن اصطلاحی است از اصطلاحات مربوط به مکتب فروید روانشناس اتریشی و عبارت است از فراموش شدن امیال و غرایز که بر اثر ...
-
ساتیر
واژهنامه آزاد
ساتیر خدای درجه دوم رفیق باخوس که با گیسویی راست ایستاده گوشهای نوک تیز دو شاخ کوچک و ساقهای بز معرفی شده و یک جام یک ( چوبی که میوه درخت کاج بر سر آن بود و شاخه مو و عشقه در آن پیچیده بودند ) یا آلتی موسیقی در دست داشت .در اساطیر یونانی و رومی سایت...
-
غریزة
لغتنامه دهخدا
غریزة. [ غ َزَ ] (ع اِ) سرشت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) . سرشت و طبیعت . (غیاث اللغات ). سرشت مردم . (دهار). طبیعت اعم از خیر و شر. ج ، غَرائِز. (اقرب الموارد). خوی . (مهذب الاسماء) (مقدمةالادب زمخشری ) (السامی فی الاسامی ). طبع. سجیه . خلیقه . نهاد...
-
طبائع
لغتنامه دهخدا
طبائع. [ طَ ءِ ] (ع اِ) طبایع. ج ِ طبیعت . غرایز. خویها. سجایا. سرشتها. نهادها.- طبایع اربع ؛ حرارت ، برودت ، رطوبت و یبوست . اول سرد تر، دوم سرد خشک ، سوم گرم تر و چهارم گرم خشک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ارکان اربعه . اخلاط اربعه . چهار طبایع: طب...
-
سعتری
واژهنامه آزاد
سعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). .«معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویشان با نان خورند، اینجا مناسب نیست ...» (رشیدی ). سمعانی گوید:«السعتری ، هذه النسبة الی بیعالسعت...
-
سعتری
لغتنامه دهخدا
سعتری . [ س َ ت َ ] (ص ) سعترباز است که زن چرمینه باز باشد. (برهان ). سحاقه . (مهذب الاسماء) (دهار). زنی که با آلت چرمین با زن دیگر جماع کند. (غیاث ). رجوع به سعترباز شود. «معلوم نشد که سعتر در این لغت به چه معنی است ، چه سعتر به معنی تره ای که درویش...
-
خداشناسی
لغتنامه دهخدا
خداشناسی . [ خ ُ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناخت خدا.معرفةاﷲ. (یادداشت بخط مؤلف ). کنایه از تدین و دینداری . دانش خداشناسی : دانش خداشناسی در معنی حقیقی خود، شامل قسمتی از فلسفه است که از طرفی با توصیف جهان سر و کار دارد. البته نه من حیث هوهو، بلکه از جهت ...