کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قرار
لغتنامه دهخدا
قرار. [ ق َ ] (اِخ ) عمرانی گوید: جایی است در روم . (از معجم البلدان ).
-
قرار
لغتنامه دهخدا
قرار. [ ق َ ] (اِخ ) وادی ای است نزدیک مدینه در دیار مُزَینَة. (از معجم البلدان ).
-
قرار
لغتنامه دهخدا
قرار. [ ق َ ] (ع مص ) ثبات و قرار ورزیدن . آرمیدن . (منتهی الارب ). ثبات و آرمیدن . (اقرب الموارد). آرام گرفتن . || آرام دادن . لازم و متعدی هر دو آمده و با لفظ ستدن و گرفتن و دادن و داشتن و بستن و کردن و زدن و آوردن و افتادن و بردن مستعمل . (آنندراج...
-
قرار
لغتنامه دهخدا
قرار. [ ق ِ ] (اِخ ) از نامهای عرب است . (منتهی الارب ).
-
قرار
لغتنامه دهخدا
قرار. [ ق ُ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
-
قرار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] qarār ۱.زمان یا مکان ملاقات.۲. آرامش؛ آسودگی.۳. (اسم) رٲی و حکمی که دربارۀ مسئله یا امری صادر شود.۴. (اسم) عهدوپیمان.۵. پایداری.۶. (حقوق) حکمی از سوی مقام قضایی.〈 قرار دادن: (مصدر متعدی)۱. جا دادن.۲. استوار ساختن.۳. [قدیمی] برق...
-
قَرَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
قرارگاه - محل آرميدن
-
جستوجو در متن
-
واردان
لغتنامه دهخدا
واردان . (اِ) جوال و غرار. (ناظم الاطباء) (شعوری ). || وردنه . (ناظم الاطباء). واردن . رجوع به وردنه شود.
-
غراز
لغتنامه دهخدا
غراز. [غ ِ ] (ع مص ) کم شیر گردیدن ناقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). غَرْز. غِرار. (اقرب الموارد). کم شیری .
-
بیوع
لغتنامه دهخدا
بیوع . [ ب ُ ] (از ع ، اِ) ج ِ بیع. (این جمع در فرهنگهای معتبر عربی دیده نشد) : در بیوع آن کن تو از خوف غرارکز رسول آموخت سه روز اختیار. مولوی .و رجوع به بیع شود.
-
مغارة
لغتنامه دهخدا
مغارة. [ م ُ غارْ رَ ] (ع مص ) کم شدن شیر شتر. (تاج المصادر بیهقی ). کم گردیدن شیر ناقه . غرار.(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمی در هر چیز. (منتهی الارب )(آنندراج ). || کم شیر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کا...
-
غَرَّ
فرهنگ واژگان قرآن
فريب داد (غرة به معناي غفلت در بيداري است ، و کلمه غرار به معناي غفلت با چرت و فتور است و غرور به معناي هر چيزي است که آدمي را فريب ميدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شيطان ، چيزي که هست بعضي از مفسرين کلمه غرور را به شيطان تفسير کردها...
-
غَرُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
يکي از اسامي شيطان به معني بسيار فريبنده (غرة به معناي غفلت در بيداري است ، و کلمه غرار به معناي غفلت با چرت و فتور است و غرور به معناي هر چيزي است که آدمي را فريب ميدهد ، چه مال باشد ، و چه جاه ، و چه شهوت ، و چه شيطان ، چيزي که هست بعضي از مفسرين ک...
-
غر
لغتنامه دهخدا
غر. [ غ َرر ] (ع مص ) فریفتن و بیهوده امیدوار کردن کسی را. (منتهی الارب ). غرور.غِرَّة. (اقرب الموارد). || با دهانه ٔ تیغبا کسی چیزی کردن که شبیه قتل و ذبح باشد: غر فلان فلاناً؛ فعل به ما یشبه القتل و الذبح بغرار الشفرة. غرور. غِرَّة. (اقرب الموارد)....
-
دامن سوار
لغتنامه دهخدا
دامن سوار. [ م َ س َ ] (ص مرکب ) سوار بر دامن . کنایه است از طفلی که دامن قبا و جامه از میان دو پای خود برآورد و خود را سوار پندارد و بازی کند. (از آنندراج ). کودکی که گوشه های دامن یا قسمتهای آونگان جامه ٔ خود از میان دو پای برآرد اسب وار و خویشتن س...