کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غرابه
/qarābe/
معنی
شیشۀ بزرگی که دهانۀ آن تنگ و شکمش فراخ باشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
carboy, tank
-
جستوجوی دقیق
-
غرابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹قرابه› qarābe شیشۀ بزرگی که دهانۀ آن تنگ و شکمش فراخ باشد.
-
غرابه
لهجه و گویش تهرانی
شیشهای با ظرفیت حدود 12 لیتر شکمدار و دهانه تنگ و کوتاه دارد.
-
غرابه
واژهنامه آزاد
غرابه شیشهای است بزرگ و شکمدار با دهانهای تنگ که در آن مایعات را انبار میکردند و نگه میداشتند که اکنون با وجود ظروف پلاستیکی نه مورد مصرف دارد و نه ساخته میشود. در گذشته پس از شکستن و خورد شدن غرابه از شیشه های آن جهت گلجام درب ها و پنجره های ا...
-
واژههای مشابه
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (اِخ ) جائی است ،تذکرت میتاً بالغرابة ثاویاً. (از معجم البلدان ).
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غرابت . رجوع به غرابت شود.
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (اِخ ) به یمامه است . حفصی گوید آن کوههائی سیاه رنگ است و به علت سیاه بودن به همین نام خوانده شده است یکی از بنی عقیل گوید : یا عامربن عقیل کیف یکفرکم کعب و منها الیکم ینتهی الشرف افنیتم الحر من سعد ببارقةیوم الغرابة ما فی برقها خل...
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (ع اِ) اول هر چیزی و تیزی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) .
-
غرابة
دیکشنری عربی به فارسی
چيز عجيب و غريب , غرابت
-
غَرّابه
لهجه و گویش تهرانی
آغشته:غرابه نمک
-
واژههای همآوا
-
قرابه
واژگان مترادف و متضاد
شیشه، صراحی
-
قرابه
فرهنگ فارسی معین
(قَ رَّ بِ) [ ع . ] (اِ.) شیشة شراب ، صراحی .
-
قرابه
لغتنامه دهخدا
قرابه . [ ق َرْ را ب َ / ب ِ ] (اِ) شیشه ٔ شراب . صراحی . (آنندراج ). قسمی شیشه ٔ شکم فراخ بزرگتر از برنی .آوند شیشه ٔ بزرگی که در آن شراب و جز آن ریزند. (ناظم الاطباء) : بیامیزند و اندر این قرابه کنند، و سر قرابه استوار کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).ر...
-
غَرّابه
لهجه و گویش تهرانی
آغشته:غرابه نمک