کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غذا کم درآمدها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
food standard
استاندارد غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ویژگیهای کیفیای که مواد غذایی باید داشته باشند
-
food elimination
حذف غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] جلوگیری از مصرف غذاهای مشکوک به ایجاد حساسیت تا برطرف شدن نشانهها
-
bio food
زیستغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] غذای فراسودمندی که زیستفناورانه تولید شده باشد متـ . غذای زیستی organic food
-
food court
سرای غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخشی از مراکز بزرگ خرید یا مراکز دانشجویی یا فرودگاهها که در آن شماری واحد پذیرایی در کنار یکدیگر فعالیت میکنند
-
food sanitation
پاکداشت غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مجموعهفعالیتهایی در بهداشت غذا که در طی فراوری و حملونقل و عرضه صورت میگیرد
-
food frequency, food consumption frequency, food consumption
بسامد غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] یکی از روشهایی که در مطالعات تغذیه برای جمعآوری اطلاعات در زمینۀ عادات غذایی و دریافت مواد غذایی افراد انجام میشود
-
food intake
دریافت غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار غذای مصرفی در مدتزمان معین، معمولاً یک شبانهروز
-
concession stand
دکۀ غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی که مشتریان میتوانند لبچرههای سبک مانند چیپس و بستنی و همچنین غذاهای آماده مانند سوسیس و همبرگر از آن بخرند
-
food code
شناسۀ غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] شناسهای که مقامات محلی یا کشوری برای حفظ امنیت غذایی به یک غذای خاص اختصاص میدهند متـ . کُد غذا
-
food budget
بودجۀ غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] بخشی از بودجۀ خانوار که به تهیۀ مواد غذایی اختصاص دارد
-
hors d'oeuvre
پیشغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] خوراکی معمولاً اشتهاآور که قبل از غذای اصلی خورده شود
-
dessert
پیغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرنوع خوردنی که بعد از غذای اصلی خورده شود
-
food diary
روزنوشت غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] گزارش مکتوب از نوع و میزان و نحوۀ آمادهسازی تمامی غذاهای مصرفشدۀ یک فرد در یک بازۀ زمانی معین
-
اعتصاب غذا
لغتنامه دهخدا
اعتصاب غذا. [ اِ ت ِ ب ِ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غذا نخوردن . امساک کردن از خوردن و آشامیدن بمنظور تهدید و ارعاب متصدیان امور برای رسیدن به امری .
-
بی غذا
لغتنامه دهخدا
بی غذا. [ غ َ ] (ص مرکب ) (از: بی + غذا) بی خوراک . بی طعام . بی قوت . رجوع به غذا شود.