کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غده درقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bronchogenic adenocarcinoma
غدهپوشچنگار نایژکزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگار غدهای که از نایژههای ریه منشأ میگیرد
-
clear cell adenocarcinoma, clear cell carcinoma, mesonephroma
غدهپوشچنگار یاختهروشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تومور بدخیم و نادر در مجرای تناسلی زنان که لولهها یا کیسههای کوچکی دارد که بعضی یاختههای آن نعلشکل هستند و برخی دیگر میانیاختۀ روشن دارند
-
adenosquamous carcinoma 1, adenoid squamous cell carcinoma, adenoacanthoma
پوشچنگار سنگفرشی ـ غدهای 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگار نایژهزادی که دارای بخشهای غدهایشکل و سنگفرشی و بزرگیاخته است و انواع مختلف دارد
-
adenosquamous carcinoma 2
پوشچنگار سنگفرشی ـ غدهای 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگار نایژهزادی که دارای بخشهای غدهایشکل و سنگفرشی و بزرگیاخته است و انواع مختلف دارد
-
ریشه كن كردن غده سرطانى در منطقه
دیکشنری فارسی به عربی
استئصال الجرثومة السرطانية فى المنطقة
-
غده (زیر بغل و کشالة ران)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: beqeša طاری: vâpaxi طامه ای: paqaš طرقی: beqeša کشه ای: xiyârak نطنزی: peqeš
-
جستوجو در متن
-
وابسته بغده درقی
دیکشنری فارسی به عربی
غدة درقية
-
hypothyroidism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کم کاری تیروئید، از کار افتادن یا نقص غده درقی
-
میکسدم
لغتنامه دهخدا
میکسدم . [ س ُ دِ ] (فرانسوی ،اِ) عارضه ای که ناشی از نارسایی عمل غده ٔ تیروئید (درقی ) می باشد و آن یا خودبخود و یا پس از برداشتن غده ٔ تیروئید پدید می آید.
-
بافت
لغتنامه دهخدا
بافت . (اِ) نسج . (لغات مصوبه ٔ فرهنگستان ). عضوی در بدن حیوان یا نبات که موظف به انجام دادن قسمتی از اعمال حیاتی موجود است . بافت از سلولهای مشابهی که از حیث ساختمان و دارا بودن وظایف با یکدیگر مشابه میباشند بوجود می آید،به مجموع سلول هائی که برای ا...
-
زبان
لغتنامه دهخدا
زبان . [ زَ / زُ ] (اِ) معروف است و به عربی لسان گویند و بضم اول هم درست است . (برهان قاطع). جزوی گوشتین واقع در دهان انسان و بیشتر حیوانات که تواند حرکت کند و در فرو بردن غذا و چشیدن و تکلم بکار میرود. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آلت گوشتی که درده...