کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غثار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qasār ۱. جهد؛ غایت جهد؛ منتهای کوشش.۲. پایان کار.
-
قصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گازر] [قدیمی] qassār کسی که جامهها را بشوید و سفید کند؛ گازر.
-
قصار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ قصیر و قصیرة] [قدیمی] qesār = قصیر
-
قصار
واژهنامه آزاد
صاحب سبک
-
جستوجو در متن
-
کفتار
لغتنامه دهخدا
کفتار. [ ک َ ] (اِ) جانوری است صحرایی و درنده که به هندی هوندار گویند. (غیاث ) (آنندراج ). پستانداری است از راسته ٔ گوشتخواران که تیره ٔ خاصی را به نام کفتاران در این راسته به وجود می آورد. این جانور در اروپا و آسیا و مخصوصاً افریقا فراوان است . دندا...