کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غثاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غثاة
لغتنامه دهخدا
غثاة. [ ] (اِخ ) قریه ای از قرای حوران از اعمال دمشق است . (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
غساة
لغتنامه دهخدا
غساة.[ غ َ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما، میان خلال و بُسر. (منتهی الارب ). بَلَح . (اقرب الموارد). ج ، غَسی ً، غَسَیات . (منتهی الارب ). یا درست آن غسوات است . (از قطر المحیط). در اقرب الموارد به جای غسیات . غسوات آمده است .
-
غسات
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . غساة . ] (اِ.) غوزة خرما، خرمای نارسیده .
-
قصعة
لغتنامه دهخدا
قصعة. [ ق َ ص ِ ع َ ] (ع ص ) مؤنث قصع.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قَصِع شود.
-
قصعة
لغتنامه دهخدا
قصعة. [ ق َ ع َ ] (ع اِ) کاسه . (المعرب جوالیقی ) (منتهی الارب ). برخی گویند این کلمه فارسی است که معرب شده ، و اصل آن کاسه است . (المعرب جوالیقی ص 274) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، قصعات ، قِصَع، قِصاع . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قصعة
لغتنامه دهخدا
قصعة. [ ق ُ ص َ ع َ ] (ع اِ) سوراخ کلاکموش که بدان درون خانه درآید. (منتهی الارب ). رجوع به قُصَعاء و قُصَیعاء و قُصاعة و قاصعاء شود.
-
قصعة
لغتنامه دهخدا
قصعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ) غلاف نره ٔ کودک فراخ چندان که حشفه ٔ او بیرون برآید. ج ، قُصَع. (منتهی الارب ). || سوراخ کلاکموش که بدان اندرون درآید. رجوع به قاصعاء و قصاعة شود.
-
قساط
لغتنامه دهخدا
قساط. [ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قسطاء. (ناظم الاطباء). رجوع به قسطاء شود.