کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غبوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غبوة
لغتنامه دهخدا
غبوة. [ غ َب ْ وَ ] (ع اِمص ) گولی . غفلت . یقال فیه غبوة؛ ای غفلة. (منتهی الارب ). غفلت . (اقرب الموارد).
-
غبوة
لغتنامه دهخدا
غبوة. [ غ ُب ُوْ وَ ] (ع اِمص ) به معنی غَبوَة. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
غبوط
لغتنامه دهخدا
غبوط. [ غ َ ] (ع ص ) ناقه ای که تا دست بر پشتش نزنی فربهی از لاغری وی معلوم نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
غبوط
لغتنامه دهخدا
غبوط. [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَبط. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قبوة
لغتنامه دهخدا
قبوة. [ ق َ وَ ] (ع اِمص ) پیوستگی میان دو لب و ضم کردن حرف را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
غبی
لغتنامه دهخدا
غبی . [ غ ُ بی ی ] (ع اِمص ) به معنی غَبْوَة. (منتهی الارب ). رجوع به غَبْوَة شود. غفلت . (اقرب الموارد).
-
عبادات
لغتنامه دهخدا
عبادات . [ ع ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان غبوه بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع در 50 هزارگزی شمال باختری رامهرمز و کنار راه اتومبیل رو ویس به هفتگل . 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
گولی
لغتنامه دهخدا
گولی . (حامص ) عمل گول . صفت گول . حالت وچگونگی گول . کانائی . چلی . خلی . احمقی . (فرهنگ رشیدی ). غفلت . نادانی . ابلهی . (ناظم الاطباء) : هرکجا نام او بری ندمدزان زمین گولی و نکوهش و ننگ . فرخی .همه مشغولی عالم گولی است ترک گولی به خدا مشغولی است ....