کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غبار 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
meteor 2
شهاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ردِّ نوری در آسمان که براثر ورود ذرات غبار یا تکهسنگی به جوّ زمین، لحظهای میدرخشد
-
آوار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - گرد و غبار و خاک . 2 - فرو ریختن دیوار و سقف .
-
ذر
فرهنگ فارسی معین
(ذَ رّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مورچه . 2 - غبار پراکنده در هوا.
-
غباری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به غبار. گردآلود، غبار آلوده . 2 - مجازاً: اندوه ، رنج . 3 - خطی خفی در غایت نازکی و باریکی که به چشم عادی به زحمت دیده شود.
-
ثوران
فرهنگ فارسی معین
(ثَ وَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - هیجان ، به هیجان آمدن . 2 - برخاستن گرد و غبار. 3 - برپا شدن فتنه .
-
رشت
فرهنگ فارسی معین
(رَ شْ) (اِ.) 1 - آن چه که از جایی فرو می ریزد، آوار. 2 - خاکروبه ، گرد و غبار. 3 - مرکز استان گیلان .
-
نغام
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) 1 - ذرات گرد و غبار پراکنده در هوا. 2 - زشت و ناخوش .
-
گرد برخاستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) (مص ل .) 1 - گرد بلند شدن ، غبار برآمدن . 2 - به نهایت ویران شدن .
-
بارح
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - باد گرم تابستان . 2 - باد شدیدی که غبار برانگیزد. 3 - شکاری که از جانب راست به سوی چپ گذرد. 4 - طلوع ستارة منزل از موقع روشنایی بامداد در غیرموسم باران .
-
سوده
فرهنگ فارسی معین
(دِ یا دَ) 1 - (ص مف .) ساییده شده ، لمس شده . 2 - کوفته . 3 - ریز شده ، خرد شده . 4 - گداخته ، مذاب . 5 - حک شده . 6 - محو شده . 7 - سوراخ شده ، سفته . 8 - خرج شده . 9 - (اِ.) گرد و غبار.
-
گردافشانی
فرهنگ فارسی معین
( گَ. اَ) (حامص .)1 - غبار افشاندن . 2 - در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالة مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد.
-
هباء
لغتنامه دهخدا
هباء. [ هََ ] (ع اِ) گرد و غبار هوا که از روزن در آفتاب پیدا آید و به دود ماند. نغام . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آن گرد پراکنده که چون آفتاب از روزنه تابد، نماید. (ترجمان تهذیب عادل ). غبار یا چیزی شبیه به دود که در نور خورشید پراکنده باشد. (اقر...
-
اخته آخور
لغتنامه دهخدا
اخته آخور. [ اَ ت َ ] (اِخ ) نام موضعی است در نواحی قهستان (ظ. قهستان هرات ) : آنگاه از آن منزل کوچ فرمود و موضع اخته آخور را از غبار سم سمند جهان پیما مشکبیز کرد... و خاقان منصور استیصال نهال اقبال او را پیشنهاد همت ساخته متوجه قهستان گردید بعداز وص...
-
مدرس
لغتنامه دهخدا
مدرس . [ م ُ دَرْ رِ ] (اِخ ) علی (میرسید...) بن سید علی رضابن زین العابدین حسنی یزدی ، معروف به مدرس از علمای امامیه و شاعران متأخر است . به سال 1329 هَ . ق .درگذشته است .کتاب الهام الحجة فی العقاید الحقة و اصول الدین تألیف اوست . طبع شعری داشته و...
-
بسمل گورکه پوری
لغتنامه دهخدا
بسمل گورکه پوری . [ ب ِ م ِ ل ِ ک َ ] (اِخ )خواجه عبدالعزیز گورکهپوری خلف رشید خواجه ابوالفتح خان جنون بود و مشق سخن از شیخ محمد افضل اﷲآبادی نمود. در تصوف و فقر مرتبه ای رفیع داشت و به اقطاع قلیل قناعت کرد پا ز گوشه ٔ وطن بیرون نگذاشت . او راست :گرف...