کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاژیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غاژیدن
/qāžidan/
معنی
پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژ کردن؛ غاز کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاژیدن
لغتنامه دهخدا
غاژیدن . [ دَ ] (مص ) برهم زدن پشم یا پنبه و مانند آن . غاژدن .
-
غاژیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] qāžidan پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژ کردن؛ غاز کردن.
-
جستوجو در متن
-
غاژدن
لغتنامه دهخدا
غاژدن .[ دَ ] (مص ) پنبه یا پشم زدن . نفش . حلاجی . غاژیدن .
-
غاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] qāz ۱. پینه؛ وصله.۲. چاک؛ شکاف.〈 غاز کردن: (مصدر متعدی) [قدیمی] پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژیدن.