کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاچ خوردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاچ خوردگی
لغتنامه دهخدا
غاچ خوردگی . [ خوَرْ / خُر دَ / دِ ] (حامص مرکب ) ترکیدگی . کافتگی . کفتگی . شکافتگی . کافتیدگی . شکاف . ترک . تراک .
-
واژههای مشابه
-
غاچ غاچ
لغتنامه دهخدا
غاچ غاچ . (ص مرکب ) از همه جای کفته . با ترکهای بسیار.
-
غاچ خوردن
لغتنامه دهخدا
غاچ خوردن . [ خوَرْ / خُر دَ ] (مص مرکب ) کفتن . کافتن . شکافتن . کافتیدن . ترکیدن . کافته شدن .
-
غاچ دادن
لغتنامه دهخدا
غاچ دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) کافتن . کفتن . کافتیدن . ترکاندن . ترکانیدن . شکافتن .
-
غاچ کردن
لغتنامه دهخدا
غاچ کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غاچ دادن . غاچ کردن خربزه ؛ تقسیم آن به قطعات بوسیله ٔ چاقو و مانند آن .