کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غان غان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غان غان
لغتنامه دهخدا
غان غان . (اِ صوت ) نقل صوت خر. عَرعَر. عان عان .
-
واژههای همآوا
-
قان قان
لغتنامه دهخدا
قان قان . (مغولی ، اِ) ریشه ٔ کلمه ٔ خاقان است و آن مخفف قان قانات است و لقبی است مخصوص شاهان و بزرگان مغول . (النقود العربیه ص 134).
-
جستوجو در متن
-
عرعر کردن
لغتنامه دهخدا
عرعر کردن . [ ع َ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آواز برآوردن خر. بانگ کردن درازگوش . || آواز خر دادن . ادا کردن صوت خر را. نهیق . غان غان . رجوع به عرعر شود. || کنایه است از بدآواز خواندن . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
عرعر
لغتنامه دهخدا
عرعر. [ ع َ ع َ ] (اِ صوت ) بانگ خر.صدای الاغ . (فرهنگ فارسی معین ). بانگ درازگوش . آواز خر. (فرهنگ لغات عامیانه ). اسم صوت خر. حکایت صوت خر. نقل صوت خر. نهیق . غان غان . || در فارسی به معنی مطلق آواز نیز هست . (آنندراج ) : صوفی است خر و مرید صوفی خر...
-
توس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] tus = غان
-
تیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] tis = غان
-
birchbark
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوست درخت غان
-
birch bark
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوست درخت غان
-
بتولا
دیکشنری عربی به فارسی
درخت فان , غان , توس , درخت غوشه
-
birches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توس، غان، درخت فان، درخت غوشه
-
birch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توس، غان، درخت فان، درخت غوشه
-
Fagales
راشسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] راستهای از دولپهایها شامل درختانی مانند توسکا و فندق و راش و گردو و غان
-
توس
فرهنگ نامها
(تلفظ: tus) (در گیاهی) درختی بزرگ و جنگلی ، غان ؛ (در اعلام) (= طوس) ، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دورهی کیقباد و کیکاووس و کیخسرو .