کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غامض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غامض
/qāmez/
معنی
۱. مبهم و مشکل؛ دور از فهم؛ پوشیده و دور از ذهن.
۲. [قدیمی] زمین پست.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، مشکل، معقد، مغلق ≠ ساده، سهل
دیکشنری
abstruse, esoteric, indefinable, involved, metaphysical
-
جستوجوی دقیق
-
غامض
واژگان مترادف و متضاد
بغرنج، پیچیده، حاد، دشخوار، دشوار، سخت، شاق، صعب، مشکل، معقد، مغلق ≠ ساده، سهل
-
غامض
لغتنامه دهخدا
غامض . [ م ِ ](ع ص ) زمین پست نرم . زمین مغاک . ج ، غوامض . (منتهی الارب ). زمین هموار. (مهذب الاسماء). || مرد سست حمله . || سخن پوشیده و دور، خلاف واضح . (منتهی الارب ): کلام غامض ؛ سخن پوشیده و دور. سخن باریک معنی . (صراح ). گفتار مشکل ، دشوار، سخت...
-
غامض
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِفا.) دشوار، پوشیده .
-
غامض
دیکشنری عربی به فارسی
مبهم , محرمانه , اسرار اميز , مرموز , تيره , تار , محو , نامفهوم , گمنام , تيره کردن , تاريک کردن , مبهم کردن , گمنام کردن , از نظر پنهان کردن , مخفي کردن , پوشيده , نهاني , سري , رمزي , مکتوم , مستتر کردن , مات , غير شفاف , کدر , شيشه يا رنگ مات
-
غامض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: غوامِض] qāmez ۱. مبهم و مشکل؛ دور از فهم؛ پوشیده و دور از ذهن.۲. [قدیمی] زمین پست.
-
واژههای مشابه
-
مسلله غامض
دیکشنری فارسی به عربی
معضلة
-
واژههای همآوا
-
قامظ
واژهنامه آزاد
دشوار
-
جستوجو در متن
-
غامضه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غامضَة، مؤنثِ غامض، جمع: غوامض] [قدیمی] qāmeze =غامض
-
اسرار امیز
دیکشنری فارسی به عربی
غامض
-
مبهم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غامض
-
گمنام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غامض
-
از نظر پنهان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غامض