کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غال سنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غال سنگ
لغتنامه دهخدا
غال سنگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) حجر غاغاطیس . رجوع به غاغاطیس شود.
-
واژههای مشابه
-
غال کندن
لغتنامه دهخدا
غال کندن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غال ِ کاری را کندن ، در تداول عامه ، به پایان بردن . تمام کردن .
-
غال گذاشتن
لغتنامه دهخدا
غال گذاشتن . [ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) کسی را غال گذاشتن ، در تداول عامه ، به منتظر گذاشتن .
-
غال کاری
لغتنامه دهخدا
غال کاری . (حامص مرکب ) در تداول عامه به معنی تجزیه ٔ طلا از خاک و چیزهای دیگر بکار میرود.
-
پشه غال
فرهنگ فارسی معین
( ~.) 1 - (ص .) جایی که پشه زیاد دارد. 2 - (اِ.) درختی از نوع نارون که پشة بسیار به خود جذب می کند.
-
کاسه غال
لغتنامه دهخدا
کاسه غال . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) در تداول گناباد خراسان خانه ٔ زنبوران را گویند.
-
پشه غال
لغتنامه دهخدا
پشه غال . [ پ َ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) پشه دار است که شجرةالبق باشد. (برهان قاطع). نارون . و نیز رجوع به نارون و پشه دار شود.
-
پشه غال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] paš[š]eqāl ۱. جایی که پشۀ بسیار جمع شود؛ پشهدار؛ سارخکدار؛ سارشکدار؛ پشهخانه.۲. درختی که پشۀ بسیار داشته باشد.۳. (اسم) درختی از نوع نارون که پشۀ بسیار به خود جذب میکند.
-
غاْل دِنْگیْ
لهجه و گویش گنابادی
ghaldengi در گویش گنابادی یعنی خانه کوچک ، اتاقک ، خانه فرسوده و بی امکانات
-
پشه غال
واژهنامه آزاد
درخت زیبایی از تیره نارون که به دلیل رایحۀ مطبوعش جاذب حشرات است.
-
غال دنگی
واژهنامه آزاد
غاْل دِنْگیْ (ghaldengi) در گویش گنابادی یعنی خانه کوچک ، اتاقک ، خانه فرسوده و بی امکانات
-
جستوجو در متن
-
گاله
لغتنامه دهخدا
گاله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) دور که در مقابل نزدیک باشد. (برهان ). رجوع به گالیدن شود. || (اِ) جوال دو سویه که بر پشت خر و دیگر ستور گسترند و در هر دو جوال خاک و کوت و سنگ و یا سبزی و میوه بار کنند. خور که از میان بر پشت خر و جز آن دو تا شود نیمی بیک سو...