کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غالیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غالیه
/qāliye/
معنی
= غالی۱
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مشک
۲. غالی، گران ≠ ارزان، رخیص
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غالیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشک ۲. غالی، گران ≠ ارزان، رخیص
-
غالیه
لغتنامه دهخدا
غالیه . [ ی َ ] (اِخ ) (جندالَ ...) جندالغالیه چنانکه طبری نوشته بر لشکریان هزیمت یافته ٔ محمد امین اطلاق شده است : از آن هزیمتیان پنج هزار مرد به بغداد شدند نزد محمد، محمد ایشان را بنواخت و درم نداشت که دادی و آن روز که ایشان را بار داد طشت غالیه پی...
-
غالیه
لغتنامه دهخدا
غالیه . [ ی َ ] (اِخ ) بنت ابوجعفر منصور عبداﷲبن محمدبن علی بن عبداﷲبن عباس متوفی بسال 158 هَ . ق . صاحب عقدالفرید آرد: او را کنیزکان (امهات اولاد) فرزندانی بدین نامها بوده است : صالحا و غالیة و... رجوع به عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 5 ص 393 شود.
-
غالیه
لغتنامه دهخدا
غالیه . [ ی َ ] (اِخ ) سلیم بن میخائیل (1851-1917 م .)یکی از معلمان علم حساب دفترداری در شهر بیروت . وی از سال 1870 تا سال 1914 م . بدین شغل ادامه داده است . او در دمشق متولد شده سپس به قسطنطنیه سفر کرد تا معلومات خود را تکمیل کند و آنگاه برای دیدار ...
-
غالیه
لغتنامه دهخدا
غالیه . [ ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از مذهب شیعه و آنان نه صنف بوده اند: کاملیة، سبائیة، منصوریة، غرابیة، طباریة، بَزَیغیَّة، یعفوریة، غمامیة، اسماعیلیة یا باطنیة. (مفاتیح خوارزمی ). و صاحب بیان الادیان آنان را فرقه ٔ ثالثه ٔ شیعه میخواند و گوید نه فرقه ا...
-
غالیه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . غالیة ] 1 - (ص .) مؤنث غالی ، گران . 2 - (اِ.) بوی خوشی مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند.
-
غالیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: غالیَة، جمع: غوالی] [قدیمی] qāliye = غالی۱
-
غالیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غالیَة، جمع: غوالی] [قدیمی] qāliye ۱. مادهای بسیارخوشبو، مرکب از مشک، عنبر، بان، و حصیلبان (حسنلبه) که زنان برای معطر کردن زلف به کار می بردند و برای تقویت دماغ، قلب، تسکین صداع، و لقوه نیز مفید بوده.۲. [مجاز] گیسوی سیاه و خوشبو.۳...
-
غالیه
دیکشنری فارسی به عربی
مسک
-
واژههای مشابه
-
غالیة
لغتنامه دهخدا
غالیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث غالی . گران . (از المنجد). رجوع به غالی شود. || (اِ) ترکیباتی است از بوی خوش . ج ، غوالی . (اقرب الموارد). بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جز آن سیاه رنگ که موی را به وی خضاب کنند. سماها بذلک سلیمان بن عبدالملک و گویندا...
-
غالیه ساختن
لغتنامه دهخدا
غالیه ساختن . [ ی َ / ی ِ ت َ ] (مص مرکب ) عطاری . بوی خوش سازی . خوشبوی سازی : شب عقد عنبرینه ٔ گردون فروگسست تا دست صبح غالیه سازد ز عنبرش .خاقانی .
-
غالیه سودن
لغتنامه دهخدا
غالیه سودن . [ ی َ / ی ِ دَ ] (مص مرکب ) خوشبوی ساختن . عطاری . غالیه سایی : چون شب از نافه های مشک سیاه غالیه سود بر عماری ماه . نظامی .زمین در مشک پیمودن بخروارهوا در غالیه سودن بخروار.نظامی .
-
غالیه کوه
لغتنامه دهخدا
غالیه کوه . [ ی َ ] (اِخ ) از باصفاترین جبال بختیاری و بسیار سبز و خرم و دارای پرندگان و حیوانات شکاری و خرس و پلنگ و در چند نقطه ٔ آن معادن زغال و گوگرد و نفت وجود دارد. درختان مهم آن بادام و بلوط و سرو است . در دامنه ٔ شرقی کوه اشجار کهن دیده می شو...
-
غالیه اندایه
لغتنامه دهخدا
غالیه اندایه . [ ی َ / ی ِ اَ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) آلتی که بدان غالیه اندایند بر اندام : بامچه اندودن ... را بدوغ خواست ز من غالیه اندایه ...سوزنی .