کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غافقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غافقی
لغتنامه دهخدا
غافقی . [ ف ِ قی ی ] (اِخ ) ابن حرب . یکی از سران مردم مصر که بر عثمان بن عفان شوریدند و او را کشتند: در اوایل سنه ٔ خمس و ثلثین از هجرت سیدالمرسلین از مصر و کوفه و بصره جمعی کثیر به عزیمت آن که امیرالمؤمنین عثمان را از خلافت خلع نمایند ومسند ریاست ...
-
غافقی
لغتنامه دهخدا
غافقی . [ ف ِ قی ی ] (اِخ ) ابوجعفر احمدبن محمدبن السید . یکی از مشاهیر ادبا و حکمای اندلس . وی در ادویه ٔ مفرده یعنی در علم نباتات طبی وحید عصر خویش بود و کتابی معتبرمسمی به «کتاب الادویة المفردة» در این فن تألیف کرده است . در این کتاب همه ٔ ادویه ...
-
غافقی
لغتنامه دهخدا
غافقی . [ ف ِ قی ی ] (اِخ ) ابوسعید عبدالرحمن بن عبداﷲبن بشربن الصارم الغافقی امیراندلس ، یکی از فرماندهان بزرگ دلیر و جنگجو است که اصلش از غافق (از قبایل یمن ) است و در زمان سلیمان بن عبدالملک اموی نزد او رفت و در ایامی که موسی بن نصیر و فرزندش عبدا...
-
غافقی
لغتنامه دهخدا
غافقی . [ ف ِ قی ی ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن عیسی بن یعقوب شود.
-
غافقی
لغتنامه دهخدا
غافقی . [ ف ِ قی ی ] (ص نسبی ) کسی که منسوب به غافق است .(انساب سمعانی ). || منسوب به غافق بن العاص (بطنی از ازد). (منتهی الارب ). رجوع به غافق شود.
-
واژههای مشابه
-
ابراهیم غافقی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم غافقی . [ اِ م ِ ف ِ ] (اِخ ) رجوع به ابراهیم بن عبداﷲ غافقی شود.
-
ابراهیم بن عبداﷲ غافقی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن عبداﷲ غافقی . [ اِ م ِ ن ِ ع َ دِل ْ لا هَِ ف ِ ] (اِخ ) مکنی به ابواسحاق اندلسی . بمشرق آمده نزد علمای بغداد و شام و مصر و رمله و طرابلس علم آموخت و درشام اقامت گزید. بعض احادیث نقل و روایت کرده است .
-
جستوجو در متن
-
مالک
لغتنامه دهخدا
مالک . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عباده . رجوع به ابوموسی غافقی شود.
-
ابوموسی
لغتنامه دهخدا
ابوموسی .[ اَ سا ] (اِخ ) غافقی . مالک بن عباده . صحابی است .
-
ابوموسی
لغتنامه دهخدا
ابوموسی .[ اَ سا ] (اِخ ) مالک بن عباده ٔ غافقی . صحابی است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غافقی . رجوع به احمدبن محمدبن احمدبن السید... شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمدبن عبدالواحدبن ابراهیم غافقی . رجوع به محمد... شود.
-
ابن نوح
لغتنامه دهخدا
ابن نوح . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) محمدبن ایوب اندلسی غافقی . مقری و محدث . او از فقهای مالکی است و وفات وی به سال 608 هَ . ق . بوده است .