کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاز کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
غازقولنگ،غاز کلنگ
لهجه و گویش تهرانی
آدم لاغر
-
چِندر،چندره،چندرغاز،شندر غاز
لهجه و گویش تهرانی
بخشی از یک غاز،پول اندک
-
صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
دیکشنری فارسی به عربی
تزمير
-
جستوجو در متن
-
گازدار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غاز
-
باگاز خفه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
غاز
-
اوزة
دیکشنری عربی به فارسی
قاز , غاز , ماده غاز , گوشت غاز , ساده لوح واحمق , سيخ زدن به شخص , به کفل کسي سقلمه زدن , مثل غاز يا گردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن , اتو , اتو کردن , هيس , علا مت سکوت
-
غاژ کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) نک غاز کردن .
-
غاژیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] qāžidan پشم یا پنبه را با دست کشیدن و دراز کردن برای ریسیدن؛ غاژ کردن؛ غاز کردن.
-
goose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غاز، اتو، قاز، ماده غاز، گوشت غاز، ساده لوح واحمق، هیس، سیخ زدنبه شخص، اتو کردن، به کفل کسی سقلمه زدن
-
غاژدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نک غاز کردن .
-
غازیدن
لغتنامه دهخدا
غازیدن . [ دَ ] (مص ) فلخمیدن . حلج . غاز کردن . فلخیدن .
-
ganders
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرسنگی، مرد متاهل، نگاه، غاز نر، نظر، ادم نادان، گردش کردن
-
rents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجاره، کرایه، مال الاجاره، پارگی، غاز، پرداخت اقساطی، اجاره دادن، کرایه کردن، اجاره کردن
-
gabble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گنگل، وراجی، سخن ناشمرده، گپ، صدای غاز، ناشمرده حرف زدن، غات غات کردن، وراجی کردن
-
gander
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شگفت انگیز، مرد متاهل، نگاه، غاز نر، نظر، ادم نادان، گردش کردن