کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غازی گرای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مظفر غازی
لغتنامه دهخدا
مظفر غازی . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ ] (اِخ ) سیمین پادشاه ایوبیان الجزیره است که از 628 تا 643 حکومت کرده است . (از طبقات سلاطین لین پول ص 68).
-
الب غازی
لغتنامه دهخدا
الب غازی . [ اَ ] (اِخ ) الپ غازی . خواهرزاده ٔ سلطان غیاث الدین محمد غوری است و به سال 600 هَ . ق . بدر هرات در جنگ با سلطان محمدخوارزمشاه درگذشت . (تعلیقات چهارمقاله از قزوینی ، چ معین ص 228). و رجوع به تعلیقات لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 595 و تار...
-
پادشاه غازی
لغتنامه دهخدا
پادشاه غازی . [ دْ/ دِ ] (اِخ ) از حکمرانان جبال مازندران بود که با شهرنوش پسر هزاراسپ حکمران رستمدار طرح اتحاد و دوستی ریخت و خواهر خویش بزنی بدو داد و بدین جهت هر دو پادشاهی معمور و آبادان گشت اما بعد از مرگ شهرنوش اسفندیار ابن کیکاوس بن هزاراسپ بج...
-
حسن غازی
لغتنامه دهخدا
حسن غازی . [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهور میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون در 48هزارگزی شمال باختر کنارتخته و جنوب باختر کودرا. کوهستانی و گرمسیر است . 80 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی و ترکی و لری زبان دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، تریاک...
-
غازی بیک ایدغمش
لغتنامه دهخدا
غازی بیک ایدغمش . [ ب َ دُ م ِ ] (اِخ ) از ممالیک و پرورش یافتگان اتابک پهلوان که در اوائل قرن ششم هجری فرمانروای ری و همدان و اصفهان بوده است . و این همان امیر است که ابوشرف ناصح بن ظفربن سعد منشی گلپایگانی در صدر ترجمه ٔ تاریخ یمینی (چ تهران ص 11) ...
-
غازی سیف الدین
لغتنامه دهخدا
غازی سیف الدین . [ س َ فُدْ دی ] (اِخ )رجوع به غازی بن عمادالدین و غازی بن قطب الدین شود.
-
غازی الدین خان
لغتنامه دهخدا
غازی الدین خان . [ یُدْ دی ] (اِخ ) ملقب و مشهور به عمادالممالک ، از خانان و امرای هندی . رجوع به مجمل التواریخ گلستانه چ تهران صص 95-97 شود.
-
غازی خان مهلی
لغتنامه دهخدا
غازی خان مهلی . [ ن ِ م َ ] (اِخ ) یا محلی نام یکی از امرای افغانی . رجوع به تاریخ شاهی تألیف احمد یادگار چ کلکته صص 234 - 238 شود.
-
شاه غازی بن
لغتنامه دهخدا
شاه غازی بن . [ ب ُ ] (اِخ ) نام یکی از محله های عمده ٔ ساری است . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ترجمه ٔ فارسی ص 81 و بخش انگلیسی ص 54).
-
نجم الدین غازی
لغتنامه دهخدا
نجم الدین غازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) اول ، ملقب به السعید. هفتمین ِ ملوک ارتقیه ٔ ماردین است . وی از 637 تا 658 هَ . ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 150).
-
نجم الدین غازی
لغتنامه دهخدا
نجم الدین غازی . [ ن َ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) ثانی ، ملقب به المنصور. دهمین ِ ملوک ارتقیه ٔ ماردین است . وی از 693 تا 712 هَ .ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 151).
-
پیش غازی ملاغ بازی
لهجه و گویش تهرانی
نزد بندباز هنرنمایی!
-
جستوجو در متن
-
مقصود گرای ثانی
لغتنامه دهخدا
مقصود گرای ثانی . [ م َ گ ِ ی ِ ] (اِخ ) پنجاه و نهمین خان قرن (کریمه ) (1185 هَ . ق .). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (طبقات سلاطین اسلام ). و رجوع به طبقات سلاطین اسلام و ارسلان گرای و حاجی گرای و غازی گرای شود.
-
مقصودگرای اول
لغتنامه دهخدا
مقصودگرای اول . [ م َ گ ِی ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) پنجاه و نهمین خان قرم (کریمه ) (1181 هَ . ق .). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (طبقات سلاطین اسلام ). و رجوع به طبقات سلاطین اسلام و قاموس الاعلام ترکی و ارسلان گرای و حاجی گرای و غازی گرای شود.
-
پاکدین
لغتنامه دهخدا
پاکدین . (ص مرکب ) صاحب دین پاک . آنکس که اعتقاد پاک دارد.راست دین . فرهودی . (برهان ). حنیف مقابل ناپاکدین . و بددین : و این [ مردم ماوراءالنهر ] مردمانیند جنگی و غازی پیشه و تیرانداز و پاکدین . (حدود العالم ).بشنگل تو ای موبد پاکدین یکی نامه بنویس ...