کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غازی
/qāzi/
معنی
۱. مجاهد؛ جنگجو.
۲. کسی که در راه خدا با دشمنان دین میجنگد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جنگجو، جهادگر، مبارز، مجاهد
۲. رسنباز، طنابباز، معرکهگیر
۳. لقمهبزرگ
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) (ابوالَ ...) (اِخ ) نام سه تن از خانان خیوه که از سال 921 تا 1289 هَ . ق . در خیوه حکومت داشته اند. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 250).
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) (ابوالَ...) آخرین تن از امرای جانی یا امرای هشترخانی که از سال 1758 تا 1785 م . در ولایات زیر جیحون فرمانروابوده است . امرای درانی افغانستان ولایات متصرفی این سلسله را گرفتند و دوره ٔ حکومت ایشان در زمان همین ابوالغازی و به سال 1785 به ...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) (شاه ) رجوع به شمس الدین محمد سور... شود.
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) (شاه ) عنوان رستم بن علاءالدوله علی بن رستم از امرای مازندران است . مؤلف حبیب السیر گوید: و چون عمرش (عمر علاءالدوله ) از شصت تجاوز نمود به علت نقرس مبتلی گشته زمام امور سلطنت را به پسر خود شاه غازی رستم سپرد و خود در گوشه ای نشسته روی...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) (مظفر...) از امرای ایوبی الجزیرة از سال 1230 تا سال 1245 هَ . ق . (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 68).
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن ابراهیم . رجوع به ملک السعید شود.
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن احمد الکاتب شهاب الدین بن الواسطی . در سال ششصد و سی و اندی از هجرت در حلب متولد شده و در همان شهر در آغاز به خدمت دیوان استیفاگماشته شده و پس از آن لشکرنویس و سپس در قاهره چون خطی نیکو داشته متصدی نوشتن نامه ها بوده است . و در روزگ...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن احمد. فرزند ابومنصور سامانی و از شاگردان شیخ طوسی است ، مردی فاضل و زاهد و پرهیزگار بوده و در کوفه وفات یافته است . او راست : کتاب بیان . (الذریعة ج 3 ص 171).
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن ارتق . از امرای ایوبی در دیاربکر در قرن سیزدهم هجری .(النقود العربیة ص 128). و رجوع به نجم الدین شود.
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن داودبن عیسی بن ابی بکر محمدبن ایوب بن شاذی بن هارون المظفربن الناصربن المعظم بن العادل الایوبی . در جمادی الاولی سال 639 هَ . ق . در قلعه ٔکرک متولد شد و در شهر قاهره نشو و نما یافت . مردی بزرگ مرتبه ، محترم و دارای فضیلت و فروتنی ب...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن صلاح الدین مکنی به ابومنصور و کنیت دیگر او ابوالفتح است . شرح حال او ذیل کلمه ٔ «ابوالفتح غازی ...» آمده است .
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن صلاح الدین یوسف . رجوع به ظاهر غازی غیاث الدین بن سلطان صلاح الدین یوسف بن ایوب شود. (اعلام زرکلی ج 2 ص 756).
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن ظاهر. ملقب به غیاث الدین از ایوبیان حلب که از سال 1186 تا 1216 هَ . ق . فرمانروایی کرده است . (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 68).
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن عبداﷲ. یکی از جنگجویان و مجاهدین اسلام که در زمان عمربن عبدالعزیز برای چنگ با دشمنان اسلام به فارس آمده و در آن جا شهید و در شهر شیراز در باغچه ای که معروف است به سه شنبه و به باغ میدان متصل است دفن شده است . (از شدالازار چ وزارت فر...
-
غازی
لغتنامه دهخدا
غازی . (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن ابی محمد کاتب دمشقی ملقب به شهاب الدین . وی در سال 630 هَ . ق . تولد یافت و از احمدبن عبدالدائم حدیث شنید و به مقام محدثی رسید. در فراگرفتن خط بسیارزحمت کشید و دارای خطی بسیار نیکو شد و مدعی بود که احدی در حسن خط به پا...