کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غازچران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غازچران
/qāzče(a)rān/
معنی
۱. آنکه غاز را در علفزار میچراند.
۲. [عامیانه، مجاز] آنکه وقت خود را بیهوده میگذراند؛ بیکار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غازچران
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص فا.) (عا.) کسی که کار بیهوده انجام می دهد.
-
غازچران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [ترکی. فارسی] qāzče(a)rān ۱. آنکه غاز را در علفزار میچراند.۲. [عامیانه، مجاز] آنکه وقت خود را بیهوده میگذراند؛ بیکار.
-
واژههای همآوا
-
قازچران
لغتنامه دهخدا
قازچران . [ چ َ ] (نف مرکب ) آنکه بطها را چراند. (سفرنامه ٔ شاه ایران از آنندراج ): مثل زینب قازچران . (از سفرنامه ٔ شاه ایران ).
-
جستوجو در متن
-
چران
لغتنامه دهخدا
چران . [ چ َ ] (نف مرخم ) مخفف چراننده . کسی که حیوانات را میچراند و در چراگاه و علفزار گردش میدهد، مانند گوسپندچران و گاوچران . (ناظم الاطباء). چراننده در کلماتی از قبیل : گاوچران ، خرچران ، خوک چران و غیره .- امثال : زینب ِ غازچران .|| تغذیه کنند...
-
غاز
لغتنامه دهخدا
غاز. (اِ) مرغابی . قاز. خربت . خربط. خربطة. قلولا .مرغی است حلال گوشت و از جمله ٔ مرغان اصلی و وحشی اقسام آن در مازندران و گیلان و اطراف دریاچه های سیستان و بعض نقاط دیگر ایران بسیار است . پرنده ای است معروف از جنس مرغان آبی . (برهان ). نوعی از مرغاب...