کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غارتیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غارتیدن
/qāratidan/
معنی
غارت کردن؛ تاراج کردن: ◻︎ اندر دوید و مملکت او بغارتید / با لشکری گران و سپاهی گزافهکار (منوچهری: ۳۹).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غارتیدن
لغتنامه دهخدا
غارتیدن . [ رَ دَ ] (مص جعلی ) (مصدرمنحوت از غارت عربی ) غارت کردن . اغارة : چون دید ماهیان زمستان که در سفرنوروزمه بماند قریب مهی چهاراندر دوید و مملکت او بغارتیدبا لشکری گران و سپاهی گزافه کار.منوچهری .
-
غارتیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [عربی. فارسی] [قدیمی] qāratidan غارت کردن؛ تاراج کردن: ◻︎ اندر دوید و مملکت او بغارتید / با لشکری گران و سپاهی گزافهکار (منوچهری: ۳۹).
-
جستوجو در متن
-
ناغارتیدن
لغتنامه دهخدا
ناغارتیدن . [ رَ دَ] (مص منفی ) مقابل غارتیدن . رجوع به غارتیدن شود.
-
چپاول کردن
لغتنامه دهخدا
چپاول کردن . [ چ َ وُ »َ دَ ] (مص مرکب ) تاختن . تاراج کردن . چپو کردن . غارتیدن . یغما کردن . تالان کردن . رجوع به تاختن و تاراج کردن و غارتیدن شود.
-
تاختوتاز کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چپاول کردن، غارتیدن، غارت کردن ۲. شبیخونزدن، یورش بردن، هجوم آوردن
-
تاراج کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چاپیدن، چپاول کردن، غارت کردن، غارتیدن، لاشیدن ۲. تالان کردن
-
چاپیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهیغما بردن، تاراج کردن، چپاول کردن، چپو کردن، غارت کردن، لاشیدن، غارتیدن ۲. لخت کردن، دزدیدن، تالان کردن
-
چاپیدن
لغتنامه دهخدا
چاپیدن . [ دَ] (مص جعلی ) (مصدر جعلی از چاپماق ترکی ). غارتیدن . تالان کردن . تاراج کردن . غارت کردن . چپاول کردن . بچاپ بچاپ و غارت و چپاول همه کسی و غیرمنتظم . دزدیدن .
-
فعل منحوت
لغتنامه دهخدا
فعل منحوت . [ ف ِ ل ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح دستور) فعلی است که از یک کلمه ٔ بیگانه با علامت ها و پسوندهای مصدری و فعلی ساخته شود، مانند: قاپیدن ، چاپیدن ، رقصیدن ، غارتیدن ، فهمیدن ، طلبیدن و واترقیدن . (از یادداشتهای مؤلف ).
-
زراندود کردن
لغتنامه دهخدا
زراندود کردن . [ زَ اَ دو ک َ دَ ] (مص مرکب ) زر اندودن . تذهیب کردن . مذهب ساختن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). تذهیب . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ): مجازاً به رنگ زر ساختن چیزی را. زردرنگ ساختن : به لب خاک را عنبرآلود کردزمین را به چهره زراندود کرد. ن...
-
منحوت
لغتنامه دهخدا
منحوت . [ م َ ] (ع ص ) تراشیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).تراشیده شده و نجاری شده . (ناظم الاطباء) : آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه ای بر شاهراه . مولوی . || برساخته . ساختگی . کلمه ٔ ساخته شده از کلمه یا کلماتی دیگر مثل جعفدة...
-
انتهاب
لغتنامه دهخدا
انتهاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غارت کردن و غنیمت گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انتهب النهب ؛ گرفت آنچه خواست . (از اقرب الموارد). غارت کردن . (غیاث اللغات ). نهب . (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). غارتیدن . (یادداشت مؤلف ). || چ...
-
یغما کردن
لغتنامه دهخدا
یغماکردن . [ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یغما گرفتن . یغما زدن . غارت کردن . تاراج کردن . (ناظم الاطباء). غارتیدن . چپو کردن . غارت کردن . به تاراج بردن . تاراج کردن . چاپیدن . چپاول کردن . (یادداشت مؤلف ) : اگر زمانه ز عدل تو آگهی یابداز این سپس نکند ر...
-
جعلی
لغتنامه دهخدا
جعلی . [ ج َ ] (ص نسبی ) چیز تقلبی را گویند که مثل چیز اصلی ساخته باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چیزی که مصنوعی و ساختگی باشد مانند چیز اصلی . (ناظم الاطباء).ساختگی دروغین . غیر اصلی . نااصل . برساخته . صناعی .- خبر جعلی ؛ خبری که حقیقت نداشته باش...