کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاذة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاذة
لغتنامه دهخدا
غاذة. [ غاذْ ذَ ] (ع اِ) جای از سر کودک که می جنبد. (منتهی الارب ). رماعة الصبی کالغاذ. (اقرب الموارد). جاندانه ٔ کودک . (منتهی الارب ). و در تداول گناباد خراسان شیردان کودک گویند. رجوع به غاذیه شود.
-
واژههای همآوا
-
قاذة
لغتنامه دهخدا
قاذة. [ ذَ ] (ع اِ) ما یدع الناس شاذةو لاقاذة؛ فروگذار نمیکند هیچکس را. او دلاور است میکشد هر که را می بیند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
غاذیة
لغتنامه دهخدا
غاذیة. [ ی َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غذو. (منتهی الارب ).- قوه ٔ غاذیة ؛ یکی از سه قوه ٔ نباتیه و آن دودیگر نامیه و مولده است . قوه ای که غذا را تغییر دهدو مشابه غذاخوار کند تا جای آنچه را که بتحلیل رفته است پرسازد. قوتی که غذا را تحلیل کند و جزو بدن س...