کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غائب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غائب
معنی
مالک غايب , غايب , مفقودالا ثر , شخص غايب
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غائب
لغتنامه دهخدا
غائب . [ ءِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از غیبت . نهان . ناپدید. نابدید. (منتهی الارب ). پنهان . ناپیدا. (دهار). ناپدیدار. خلاف حاضر. آنکه حاضر نیست . آنکه حضور ندارد.مقابل شاهد و حاضر و رجوع به شاهد در اساس الاقتباس ص 333 شود. || و اسم است آنچه را که پنهان ش...
-
غائب
دیکشنری عربی به فارسی
مالک غايب , غايب , مفقودالا ثر , شخص غايب
-
غائب
دیکشنری عربی به فارسی
غايب , مفقود , غيرموجود , پريشان خيال
-
واژههای مشابه
-
غائب باز
لغتنامه دهخدا
غائب باز. [ ءِ ] (نف مرکب ) شطرنج باز کامل که خود از حریف غائب نشسته بواسطه ٔ دیگری مهره به خانه ها دواند و بر حریف مات کند. (غیاث اللغات ). و رجوع به غائبانه شود.
-
جستوجو در متن
-
مالک غایب
دیکشنری فارسی به عربی
غائب
-
مفقودالا ثر
دیکشنری فارسی به عربی
غائب
-
شخص غایب
دیکشنری فارسی به عربی
غائب
-
غیرموجود
دیکشنری فارسی به عربی
غائب
-
غایب
دیکشنری فارسی به عربی
بعيدا , غائب
-
يُقِيمُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
به پا دارند (امر غائب)
-
يَغْفِرُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
گذشت کنند (امر غائب)
-
مفقود
دیکشنری فارسی به عربی
غائب , فقدان , مفقود
-
غائبون
لغتنامه دهخدا
غائبون . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ غائب در حالت رفعی و رجوع به غائب شود.