کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
غ
/q/
معنی
بیستودومین حرف الفبای فارسی؛ غین. Δ در حساب ابجد: «۱۰۰۰».
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
غ
لغتنامه دهخدا
غ . (حرف ) حرف بیست و دوم است از حروف الفبای فارسی و حرف نوزدهم از الفبای عربی و آخرین از حروف ابجد و در حساب جُمَّل آن را به هزار دارند و نام آن غین است ، و غین معجمه و غین منقوطه نیز گویند. و آن از حروف مستعلیة و حلق و مجهورة و مصمته و مائیة و قمری...
-
غ
فرهنگ فارسی معین
(حر.) بیست و دومین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 1000 در حساب ابجد.
-
غ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، حرف) q بیستودومین حرف الفبای فارسی؛ غین. Δ در حساب ابجد: «۱۰۰۰».
-
غ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) q ۱. [مخففِ غلط] غلط.۲. [مخففِ غایب] غایب.
-
واژههای مشابه
-
غ-درة
لغتنامه دهخدا
غ-درة. [ غ ِ رَ ] (ع اِ) غُدرة. (منتهی الارب ). غُدارة. غَدَرة. ج ، غِدرات . (تاج العروس ).
-
غ-راضیف
لغتنامه دهخدا
غ-راضیف . [ غ َ ] (ع اِ) ج ِ غُرضوف . (منتهی الارب ). غضروف ها. (اقرب الموارد). رجوع به غرضوف شود.
-
غ-راندریویر
لغتنامه دهخدا
غ-راندریویر. [ غْرا / غ ِ ی ِ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گراندریویر. رجوع به گراندریویر شود.
-
غ-رض
لغتنامه دهخدا
غ-رض . [ غ َ ] (ع اِ) پیش بند شتر مانند تنگ زین را. ج ، غُروض ، اغراض . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الغرض للرحل کالحزام للسرج . (اقرب الموارد). || جویچه ٔ ناتمام از رودبار، یا شعبه ای کلان از رودبار مغاک . ج ، غُرضان ، غِرضان . (منتهی الارب ).شعبة فی ...
-
غ-رض
لغتنامه دهخدا
غ-رض . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُرضة. (اقرب الموارد) (المنجد). غُرُض . (اقرب الموارد). رجوع به غرضة شود.
-
غ-ریغوریوس
لغتنامه دهخدا
غ-ریغوریوس . [ غ ِ ] (اِخ ) (623 - 685 هَ. ق .) ابن هارون الملطی ، مکنی به ابوالفرج بن عبری . مورخ سریانی از مسیحیان یعاقبه است . کتابهایی به عربی نوشت از جمله ٔ آنهاست : «تاریخ الدول » معروف به «مختصر الدول » که وقایع تا سال 1284م . در آن مندرج است ...
-
ج-غ
لغتنامه دهخدا
ج-غ. [ ج ِ ] (اِ) پرده ای که از چوبهای باریک سازند. || خانه ای که از چوب سازند. (ناظم الاطباء).
-
کلا غ
دیکشنری فارسی به عربی
غراب
-
الا غ
دیکشنری فارسی به عربی
حمار
-
غزلا غ
دیکشنری فارسی به عربی
قبرة