کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نمر
لغتنامه دهخدا
نمر. [ ن َ م ِ ] (اِخ ) ابن عیمان بن نصربن زهران . جد جاهلی یمانی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 ص 22 و التاج ج 3 ص 517 و جمهرةالانساب ص 361 شود.
-
ایمان
لغتنامه دهخدا
ایمان . [ اَ] (ع اِ) ج ِ یمین . برکت ها و قوت ها. (از اقرب الموارد). برکتها و تواناییها. (منتهی الارب ). || ج ِ یمین . سوگندها. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) : من شکستم حرمت ایمان اوپس یمینم برد دادستان او....
-
ذوحدان
لغتنامه دهخدا
ذوحدان .[ ح َدْ دا ] (اِخ ) ابن شراحیل فی نسب همدان و فی الازد حدان بن شمس بضم الشین المعجمةبن عمروبن غالب بن عیمان بن نصربن زهران هکذا فی النسخ و قیده الحافظ و غیره . و سعیدبن ذی حدان التابعی یروی عن علی رضی اﷲ عنه . قال ابن حبیب والیه . (ای الی ذوح...