کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیسوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عیسوی
/'isavi/
معنی
۱. پیرو حضرت عیسی مسیحی؛ نصرانی.
۲. [قدیمی] مربوط به عیسی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پروتستان، ترسا، صلیبی، کاتولیک، مسیحی، نصارا، نصرانی
دیکشنری
Christian
-
جستوجوی دقیق
-
عیسوی
لغتنامه دهخدا
عیسوی . [ س َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به عیسی . عیسائی . عیسی ّ. رجوع به عیسی شود : مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده ای خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی . خاقانی .باد چو باد عیسوی گرد سم براق اواز پی چشم درد جان شاف شفای ایزدی . خاقانی .این قصه ٔ ...
-
عیسوی
واژگان مترادف و متضاد
پروتستان، ترسا، صلیبی، کاتولیک، مسیحی، نصارا، نصرانی
-
عیسوی
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عیسی (ع ). 2 - مسیحی ، نصرانی ، ترسا. ج . عیسویون ، عیسویین .
-
عیسوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به عیسی) [عربی: عیسویّ] 'isavi ۱. پیرو حضرت عیسی مسیحی؛ نصرانی.۲. [قدیمی] مربوط به عیسی.
-
واژههای مشابه
-
علی عیسوی
لغتنامه دهخدا
علی عیسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ عیسوی . مکنی به ابوالحسن . او راست : فوائد ابی الحسن ، در حدیث که ابن حجر آن را در «المجمع» یاد کرده است . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1294).
-
جستوجو در متن
-
خاجپرست
واژگان مترادف و متضاد
ترسا، عیسوی، مسیحی، ارمنی
-
موسوی
واژگان مترادف و متضاد
جهودی، کلیمی، یهودی ≠ عیسوی
-
پروتستان
واژگان مترادف و متضاد
عیسوی، مسیحی ≠ کاتولیک
-
نصارا
واژگان مترادف و متضاد
ترسا، عیسوی، مسیحی، نصرانی
-
نصرانی
واژگان مترادف و متضاد
ترسا، عیسوی، مسیحی، ناصری
-
christianize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیحی شدن، مسیحی کردن، عیسوی کردن
-
christianizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیحیت دادن، مسیحی کردن، عیسوی کردن
-
christianized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسیحیت، مسیحی کردن، عیسوی کردن