کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیسرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیسرانی
لغتنامه دهخدا
عیسرانی . [ ع َ س َ نی ی ] (ع ص ) بمعنی عیسران است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عیسران شود.
-
جستوجو در متن
-
عوسرانة
لغتنامه دهخدا
عوسرانة. [ ع َ س َ ن َ ] (ع ص ) ناقة عوسرانة؛ ماده شتری که در اول ریاضت سوار شوند تا رام گردد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عوسرانی . عیسران . عیسرانی . عیسرانة. رجوع به عوسرانی و عیسرانی و عیسران و عیسرانة شود.
-
عوسرانی
لغتنامه دهخدا
عوسرانی . [ ع َ س َ نی ی ] (ع ص ) شتر که در اول ریاضت سوار شوند آن را جهت رام کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). عوسرانة. عیسران . عیسرانی . رجوع به عوسرانة و عیسران و عیسرانی شود.
-
عیسران
لغتنامه دهخدا
عیسران . [ ع َ س َ ] (ع ص ) بعیر عیسران ؛ شتر که در اول ریاضت سوار شوند آن را جهت رام کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). عَیسرانی . رجوع به عیسرانی شود. || (اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار...