کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیدوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیدوار
لغتنامه دهخدا
عیدوار. [ عیدْ ] (ص مرکب ) چون عید. بسان عید : درروزه بودم از سخن ، او جامه ٔ دو عیدبر من فکند و عهد مرا عیدوار کرد.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
خجستگی
لغتنامه دهخدا
خجستگی . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ] (حامص ) میمنت . سعادت . نیک بختی . مبارکی . (از ناظم الاطباء). فرخی و فرخندگی .مبارکی . یمن : کس فرستاد که کودک را باز من آر حلیمه را سخت آمد از خجستگی و برکات پیغامبر علیه السلام که بخانه ٔ او پدید آمده بود گفت برکات و...
-
عید
لغتنامه دهخدا
عید. (ع اِ)خوی گرفته . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هرچه بازآید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || موسم . (اقرب الموارد). || روز فراهم آمدن قوم . (منتهی الارب ) ...
-
روزه
لغتنامه دهخدا
روزه . [ زَ / زِ ] (ص نسبی ، اِ) (از: روز +ه نسبت ). منسوب به روز: یکروزه ، دوروزه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). اغلب بصورت مرکب آید : یک کف پست تو بصحرای عشق برگ چهل روزه تماشای عشق . نظامی .ریزه ریزه صدق هرروزه چراجمع می ناید در این انبار ما. مول...
-
ساز
لغتنامه دهخدا
ساز. (اِ) ساختگی کارها. (برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ لغت نامه ). سامان . (غیاث ) (جهانگیری ). سامان و سرانجام . چنانکه گویند ساز و برگ و ساز و سرانجام . (آنندراج ). آمادگی . ساخت . ساختگی : به روز هیچ نبینم ترا به شغل و به سازبه شب کنی ...