کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیانة
لغتنامه دهخدا
عیانة. [ ع ُ ن َ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن . (منتهی الارب ). قلعه ای است از قلاع ذمار در یمن ازآن ِ فرزندان عمران بن زید. (از معجم البلدان ).
-
عیانة
لغتنامه دهخدا
عیانة. [ ن َ ] (اِخ ) موضعی است در دیار بنی حارث بن کعب بن خزاعة، و نام آن در شعر مسیب بن علس آمده است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عیانة
لغتنامه دهخدا
عیانة. [ ن َ ] (ع مص ) خبر آوردن برای قوم . || جاسوس و عین شدن بر قوم . (از اقرب الموارد). دیدبانی کردن . (دهار): بعثنا عیانةً؛ جاسوس فرستادیم تا خبر آرد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || چشم زخم شدن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمد الوثابی مکنی به ابوطاهر. از مردم اصفهان . وی به ادب معرفتی تمام داشت و در شعر طبعی نیکو و بسال 533 هَ . ق . درگذشت . یاقوت بنقل از خط سمعانی آرد: در اصفهان در صنعت شعر و ترسل فاضل تر از وی ندیدم . در پایان زندگ...
-
جاسوس
لغتنامه دهخدا
جاسوس . (ع ص ، اِ) جستجوکننده ٔ خبر برای بدی . (منتهی الارب ). شخصی باشد که از ملکی بملک دیگر خبر برد. (برهان ). خبرپرس . (دهار). خبرپرسنده . (مهذب الاسماء). ج ، جواسیس . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (برهان ). ابیشه . صاحب سرّ شرّ. (خلاف ناموس ، صاح...