کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیامی
لغتنامه دهخدا
عیامی . [ ع َ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَیمان . (اقرب الموارد). رجوع به عیمان شود. || ج ِ عَیمی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به عیمی شود.
-
واژههای همآوا
-
ایامی
فرهنگ فارسی معین
(اَ ما) [ ع . ] جِ ایم ؛ بیوه گان ، بیوه زنان ، زنان بی شوی .
-
ایامی
لغتنامه دهخدا
ایامی . [ اَ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَیِّم . (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24) : و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم . (قرآن 32/24). و زنان ایامی همه جامه ٔ حداد در بر و به فجع و شیون اندر.(ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 ص 4...
-
جستوجو در متن
-
عیمی
لغتنامه دهخدا
عیمی . [ ع َ ما ] (ع ص ) مؤنث عَیمان است . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). ج ، عَیامی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به عیمان شود.
-
عیمان
لغتنامه دهخدا
عیمان . [ ع َ ] (ع ص ) مرد آرزومند شیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تشنه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مؤنث آن عَیمی ̍ است . (از اقرب الموارد). || رجل عیمان أیمان ؛ مرد که زن و شترانش گذشته و مرده باشند. (من...