کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیادة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیادة
لغتنامه دهخدا
عیادة. [ دَ ] (ع مص ) بیمارپرسی نمودن . (منتهی الارب ). بیمار پرسیدن . (دهار). به دیدار بیمار رفتن . (از اقرب الموارد). عیادت . عَود. عیاد. عُوداة. رجوع به عیادت و عَوْد و عیاد و عوادة شود.
-
واژههای مشابه
-
عيادة
دیکشنری عربی به فارسی
درمانگاه , بالين , مطب , بيمارستان
-
واژههای همآوا
-
عیادت
لغتنامه دهخدا
عیادت . [ دَ ] (ع اِمص ) عیادة.بیمارپرسی . (غیاث اللغات ). بیمارپرسی و رفتن به احوال پرسی بیمار. (ناظم الاطباء). و رجوع به عیادة شود : تو که بونصری به بهانه ٔ عیادت نزدیک خواجه ٔ بزرگ رو. (تاریخ بیهقی ص 368). عبدوس را بر اثر توفرستیم تا عیادت ما برسا...
-
عیادت
واژگان مترادف و متضاد
بیمارپرسی
-
عیادت
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ دَ) [ ع . عیادة ] 1 - (مص ل .) به احوال پرسی بیمار رفتن . 2 - (اِمص .) ملاقات و احوال پرسی .
-
عیادت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: عِیادة] 'a(e)yādat به دیدن بیمار رفتن؛ به احوالپرسی مریض رفتن.
-
جستوجو در متن
-
مطب
دیکشنری فارسی به عربی
عيادة
-
درمانگاه
دیکشنری فارسی به عربی
عيادة , مستشفي
-
بالین
دیکشنری فارسی به عربی
عيادة , وسادة
-
بیمارستان
دیکشنری فارسی به عربی
دار العجزة , عيادة , مستشفي
-
عیاد
لغتنامه دهخدا
عیاد. (ع مص ) بیمارپرسی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دیدار کردن از بیمار. (از اقرب الموارد). عیادة. عَود. عُوادة. رجوع به عَوْد و عوادة و عیادة شود.
-
عیادت
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ دَ) [ ع . عیادة ] 1 - (مص ل .) به احوال پرسی بیمار رفتن . 2 - (اِمص .) ملاقات و احوال پرسی .