کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیا
لغتنامه دهخدا
عیا. [ع َی ْ یا ] (ع ص ) زن درمانده و آشفته و پریشان . (ناظم الاطباء). ج ، عیایا [ ع َ / ع ُ ] . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ایا
واژگان مترادف و متضاد
ای، هلا
-
ایا
فرهنگ فارسی عمید
(حرف) [عربی] 'ayā ای.
-
آیا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) 'āyā کلمهای که در مقام استفهام و طلب دانستن به کار میرود.
-
آیا
فرهنگ فارسی معین
(ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان کلمه طلب دانستن و استفهام کنند.
-
ایا
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) حرف ندا به معنای «ای ».
-
آیا
لغتنامه دهخدا
آیا. (ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان طلب دانستن و استفهام کنند : فروماند و از کارش آمد شگفت بسی با دل اندیشه اندرگرفت که آیا بهشت است یا بزمگاه سپهر برینست یا چرخ ماه ؟ فردوسی .مشتاق آن نگارم آیا کجاست گوئی با ما نمی نشیند بی ما چراست گوئی ؟ اوحد...
-
ایا
لغتنامه دهخدا
ایا. [ اَ ] (حرف ندا) به معنی ای است که به عربی «یا» گویند که حرف ندا باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ) : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .ایا سرو نو در تک و پوی آنم که فرغندواری بپیچم به تو بر. رودکی .ایا ز بیم زبانم نژن...
-
ایا
لغتنامه دهخدا
ایا. [ اِ / اَ ] (ع اِ) روشنی و درخشندگی آفتاب و حسن آن . (آنندراج ). روشنی آفتاب و حسن آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || رونق نبات و حسن آن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به ایاء و ایاة شود.
-
ایا
لغتنامه دهخدا
ایا. [ ای یا ] (ع اِ) اسم مبهم است و همه ٔ ضمائر منصوب بدان متصل گردد: ایاک ، ایاکما، ایاکم ، ایاک ، ایا کما، ایاکن . ایاه ، ایاها، ایاهما، ایاهم ، ایاهن ، ایای ، ایانا؛ و همه ٔ این کلمات دارای همان معنای ضمیر می باشد. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عیایا
لغتنامه دهخدا
عیایا. [ ع َ / ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَیّا. رجوع به عیا شود.
-
هم عیار
لغتنامه دهخدا
هم عیار. [ هََ عیا / ع َ ] (ص مرکب ) هم وزن . (آنندراج ) (از فرهنگ اسکندرنامه ). || هم ارزش : هر آن جو که با زر بود هم عیاربه نرخ زر آرندش اندر شمار.نظامی .
-
ضمرة
لغتنامه دهخدا
ضمرة. [ ض َ رَ ] (اِخ ) الحروری . از معاصرین جعفربن یحیی . عمروبن مسعدة به وی نامه نوشت و جعفربن یحیی بر پشت آن توقیع کرد: اذا کان الاکثار ابلغ کان الایجاز تقصیراً و اذا کان الایجاز کافیاً کان الاکثار عیّاً. (عقد الفرید ج 4 ص 241).