کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عکن
معنی
(عُ کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ عکنه ؛ چین های شکم ناشی از چاقی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عکن
لغتنامه دهخدا
عکن . [ ع ُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ عُکنة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عکنة شود.
-
عکن
فرهنگ فارسی معین
(عُ کَ) [ ع . ] (اِ.) جِ عکنه ؛ چین های شکم ناشی از چاقی .
-
واژههای همآوا
-
آکن
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ آکندن) 'ākan ۱. = آکندن۲. آکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پشمآکن.
-
آکن
لغتنامه دهخدا
آکن . [ ک َ ] (نف مرخم ) مخفف آکننده ، و از آن کلماتی مرکب توان کرد، چون پشم آکن ، قزاکن ، جوزآکن ، سحرآکن ؛ آنکه پشم ، قز، جوز، و سحر آکند.
-
اکن
لغتنامه دهخدا
اکن . [ اَ ک ِ ] (ترکی ، اِ) کتف . || کشت . (شرفنامه ٔ منیری ).
-
أَکُن
فرهنگ واژگان قرآن
خواهم بود
-
جستوجو در متن
-
عکنه
فرهنگ فارسی معین
(عُ نَ یا نِ) [ ع . عنکة ] (اِ.) نورد شکم از فربهی ؛ ج . عُکن ، اعکان .
-
عکناء
لغتنامه دهخدا
عکناء. [ ع َ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ سطبر سرپستان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جاریة عکناء؛ دختر که شکمش نورد و شکن دار باشد. (منتهی الارب ). جاریه ٔ «عکن »دار. (از اقرب الموارد). و رجوع به عکنة شود.
-
عکنة
لغتنامه دهخدا
عکنة. [ ع ُ ن َ ] (ع اِ) نورد شکم از فربهی . (منتهی الارب ). آنچه از شکم بواسطه ٔ فربهی ، خم شود و چین خورد. (از اقرب الموارد). ج ، عُکَن و أعکان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).