کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکس پذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عکس العمل
لغتنامه دهخدا
عکس العمل . [ ع َ سُل ْ ع َ م َ ] (ع اِ مرکب ) واکنش . (فرهنگ فارسی معین ). مقابل عمل . و رجوع به واکنش شود.
-
عکس بردار
لغتنامه دهخدا
عکس بردار. [ ع َ ب َ ] (نف مرکب ) عکس بردارنده . آنکه با دوربین عکاسی عکس شخص یا شی ٔ یا منظره ای را گیرد. (فرهنگ فارسی معین ). عکاس .
-
عکس برداری
لغتنامه دهخدا
عکس برداری . [ ع َ ب َ ] (حامص مرکب ) عکس برداشتن .عکاسی . مجموع عملیاتی که با اجرای آنها تصویر شی ٔ مورد نظر به روی صفحه ای ثابت میگردد. (فرهنگ فارسی معین ). از نظر فن عکاسی ، اشعه ٔ نورانی صادر از شی ٔ بوسیله ٔ عدسی دستگاه عکس برداری به داخل جعبه ٔ...
-
عکس نما
لغتنامه دهخدا
عکس نما. [ ع َ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (نف مرکب ) عکس نماینده . نشان دهنده ٔ تصویر شی ٔ : از جوهر آهن ظلمانی به روزی چند آیینه ای میکند که جوهر مظلم او در صقالت و صفوت بحدی میکشد که عکس نمای محاسن «و صورکم فاحسن صورکم » میگردد. (سندبادنامه ص 52).
-
photographic archives
آرشیو عکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مجموعهای از عکسها که فرد یا سازمان خاصی تولید یا دریافت کرده است و به دلیل ارزش پایدار و اطلاعاتی که در بر دارد نگهداری میشود
-
converse
عکس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مورد یک گزارۀ شرطی، گزارهای که از جابهجایی مقدم و تالی آن به دست میآید متـ . عکس قضیه converse of theorem
-
photograph, photo
عکس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نمایشی از اشیا که براثر تابش امواج الکترومغناطیسی بر لایۀ حساسی مثل برومور نقره حاصل شود
-
photobomb
عکسآزار1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] عکسی که در زمان گرفتن آن کسی یا چیزی بهطور غیرمنتظره و ناگهانی معمولاً در پسزمینۀ عکس ظاهر میشود و عکس را بهاصطلاح خراب میکند
-
photobomber
عکسآزار2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کسی یا چیزی که با ظاهـر شدن ارادی یا غیرارادی در عکس آن را خراب میکند
-
photobombing
عکسآزاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] قرار گرفتن کسی یا چیزی بهطور غیرمنتظره و ناگهانی در عکس
-
photography
عکسبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تهیۀ عکس که با تابش امواج الکترومغناطیسی بر لایۀ حساسی مانند برومور نقره انجام میشود
-
panoramic photograph
عکس سراسرنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زنجیرهای از عکسهای بههمپیوسته
-
continuity still
عکس صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] عکسهایی که بهعنوان راهنما، برای حفظ تداوم نماها، منشی صحنه یا عکاس تهیه میکند
-
vertical photograph
عکس قائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عکسی که در هنگام تهیۀ آن، محور دوربین بیش از 3 تا 5 درجه از امتداد قائم انحراف نداشته باشد
-
converse of theorem
عکس قضیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← عکس