کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکاس نجومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
astrophotographer
عکاس نجومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فردی که به عکاسی نجومی میپردازد
-
واژههای مشابه
-
عکاس باشی
لغتنامه دهخدا
عکاس باشی . [ ع َک ْ کا ] (اِ مرکب ) رئیس عکاسان . (فرهنگ فارسی معین ). || عنوان احترام آمیز عکاسان . (فرهنگ فارسی معین ) : آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه ٔ کمال رسیده ، به لقب عکاس باشی سرافراز گردید. (مرآةالبلدان ج 1 ص 20).
-
stills photographer/ still photographer, still man, still cameraman
عکاس فیلم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شخصی که مسئول عکسبرداری از مراحل مختلف تهیۀ فیلم و نماهای انتخابی آن است
-
عکاس باشی
لهجه و گویش تهرانی
عکاس ماهر
-
جستوجو در متن
-
عکس
لغتنامه دهخدا
عکس . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه در آب و آینه و امثال آن از اشیاء پیدا میشود. (غیاث اللغات ). عکس شاخص در آینه و جز آن ، آنچه را که منطبع میشود در آن بطور باژگونه . ج ، عُکوس . (ناظم الاطباء). تصویری که از شی ٔ یا شخص در آب و آیینه و جز آن پیدا شود. (فرهنگ ...