کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عکارم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عکارم
لغتنامه دهخدا
عکارم . [ ع َ رِ] (ع اِ) ج ِ عِکرِمة. (دهار). رجوع به عکرمة شود.
-
عکارم
لغتنامه دهخدا
عکارم . [ ع ُ رِ ] (اِخ ) قبیله ای است از بلی . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
اکارم
فرهنگ واژههای سره
گرامیتران
-
اکارم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ اکرم] [قدیمی] 'akārem = اکرم
-
اکارم
لغتنامه دهخدا
اکارم . [ اَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِاَکرَم . (ناظم الاطباء). کریمتران . (فرهنگ فارسی معین ). گرامی تران و بخشنده تران . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : اگر نه این حشاشه ٔ مکرمت و بقیه ٔ اکارم ... دل بازمیدادی ... رقم سواد بر بیاض کشیدن محروم شدی . (ترجمه ٔ ت...
-
جستوجو در متن
-
عکرمة
لغتنامه دهخدا
عکرمة. [ ع ِ رِ م َ ] (ع اِ) کبوتر ماده ، یا قمری ماده . و آن بصورت معرفه بکار رود و نیز با «ال » می آید. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کبوتر ماده . ج ، عَکارم . (دهار).