کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عِندِنَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عِندِنَا
فرهنگ واژگان قرآن
نزد ما
-
جستوجو در متن
-
زلفی
لغتنامه دهخدا
زلفی . [ زُ فا ] (ع اِ) مؤنث زلف (پاره ای از شب ...): و زلفی من اللیل کحبلی و الالف للتأنیث . (منتهی الارب ). || (اِمص ) نزدیکی . (ترجمان القرآن ) (دهار). نزدیکی و منزلت و منه قوله تعالی : و لا اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی . و هی اسم المصدر؛ ای ...
-
طورناشولی
لغتنامه دهخدا
طورناشولی . (معرب ، اِ) رجوع به طرنشولی و طرنشول شود: و یسمی باللطینی العامی عندنا طورناشولی . (از دزی ج 2 ص 42 از ابن بیطار و ابن جلجل ).
-
زلیج
لغتنامه دهخدا
زلیج . [ ] (ع اِ) نوعی آجر کاشی که رنگ و نقش نامطبوع دارد، درالجزایر و جز آن : و حیطانها بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا. (ابن بطوطه ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
ذغال سنگ
لغتنامه دهخدا
ذغال سنگ . [ ذُ ل ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذغال معدنی . حجر موسی . حجاره ٔ قبر موسی . احجارالسود. (الجماهر بیرونی ). و آن چوبهای متحجر تحت الارضی است . رجوع به احجارالسود شود. و جمیع اهل الصین و الخطا انّما فحمهم تراب عندهم منعقد کالطفل عندنا...
-
اسکناس
لغتنامه دهخدا
اسکناس . [ اِ ک ِ ] (روسی ، اِ) (کلمه ٔ روسی شده از آسین یای ِ فرانسه ) چاو. شهروا. شهرروا و اهل الصین لایبتاعون بدینار و لا درهم و جمیع ما یتحصل ببلادهم من ذلک یسبکونه قطعاً کما ذکرناه و انما بیعهم و شراؤهم بقطع کاغذ کل قطعة منها بقدر الکف مطبوعة ب...
-
عضاض
لغتنامه دهخدا
عضاض . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) آنچه گزیده و خورده شود در خوردنی ، و از آن جمله است : ما عندنا عضاض ؛ یعنی آنچه قابل خوردن باشد نزد ما نیست . (از منتهی الارب ). آنچه گزیده شود آنگاه خورده شود، چنانکه گویند: لم یذق عضاضاً. (ازاقرب الموارد). || درخت گنده . (...
-
غزی
لغتنامه دهخدا
غزی . [ غ ُزْ زا ] (ع ص ، اِ) ج ِ غاز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ غازی . (اقرب الموارد). رجوع به غازی شود : و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فی الارض او کانوا غزّی لو کانوا عندنا ماماتوا و ماقتلوا. (قرآن 156/3).
-
عواد
لغتنامه دهخدا
عواد. [ ع َ / ع ِ /ع ُ ] (ع اِ) چیز و خواسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه کسی دوست میدارد. (از اقرب الموارد): عُد، فان ّ لک عندنا عواداً حسنا؛ بازگرد، زیرانزد ماست برای تو آنچه را میخواهی و دوست داری . (ازمنتهی الارب ) (از ناظم ال...
-
غب
لغتنامه دهخدا
غب . [ غ َب ب ] (ع مص ) روز در میان بر آب آمدن شتران : غبت الابل غباً و غبوباً. || میان روز آمدن بر قوم : غَب َّ فلان ٌ عن القوم . || و یقال فلان لا یغبنا عطأه ؛یعنی هر روز بی فاصله می بخشد. || بدبوی شدن گوشت : غب اللحم . || شب گذاشتن نزدیک کسی : غب...
-
تمظع
لغتنامه دهخدا
تمظع. [ ت َ م َظْ ظُ ] (ع مص ) لیسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تمظع ما عندنا؛ ای تلحسه ُ کله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || در پی سایه ، از جایی بجایی رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ن...
-
قاشانی
لغتنامه دهخدا
قاشانی . (اِ) کاشی . آجر کاشی : و کان نزولی باصفهان فی زاویة تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی . (ابن بطوطه ). حیطانها [ حیطان المدارس و الخوانق و الزوایا بالنجف ] بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا لکن ...
-
لایجوز
لغتنامه دهخدا
لایجوز. [ ی َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ، ص مرکب ) (از: لا + یجوز) که روا نباشد. که جایز نیست . ناجایز. ناروا : یجوز و لایجوزستش همه فقه از جهان لیکن سرا یکسر ز مال وقف گشتستش چو جوزائی . ناصرخسرو.هرچه کان گفت لایجوز چنین آن دگر گفت عندنا لابأس . ناصرخسرو.د...
-
لوائح
لغتنامه دهخدا
لوائح . [ ل َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لائحة. صاحب غیاث گوید: به فتح روشنیها جمع لائحة ونام کتاب در تصوف ... و آنچه در ابتدای تاج المدائح طغرا لوائح به معنی جمع لوح مستفاد میشود در هیچ کتاب لغت و صرف به ثبوت نمیرسد - انتهی . جرجانی گوید: هی یلوح من الاسرا...