کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عِظَامِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عِظَامِ
فرهنگ واژگان قرآن
استخوانها(جمع عظم)
-
واژههای مشابه
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است به شام . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَظم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). استخوانها. رجوع به عظم شود. و در مورد «فواید عظام » در عقیده ٔ پزشکی قدیم ، رجوع به اختیارات بدیعی شود : انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحماً. (قرآن 259/2)؛ و استخوانها را بنگرکه چ...
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع ُ / ع ُظْ ظا ] (ع ص ) بزرگ و کلان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَظیم . رجوع به عظیم شود.
-
عظام
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (ص .) کلان ، بزرگ .
-
عظام
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (اِ.) جِ عَظúم ؛ استخوان ها.
-
عظام
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (ص .) جِ عظیم ؛ بزرگان .
-
عظام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'ezām ۱. [جمعِ عظیم] [قدیمی] = عظیم۲. [جمعِ عَظم] = عَظم
-
عظام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'oz[z]ām عظیم؛ بزرگ.
-
واژههای همآوا
-
عزام
لغتنامه دهخدا
عزام . [ ع َزْ زا ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد).
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع َ ] (اِخ ) موضعی است به شام . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَظم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). استخوانها. رجوع به عظم شود. و در مورد «فواید عظام » در عقیده ٔ پزشکی قدیم ، رجوع به اختیارات بدیعی شود : انظر الی العظام کیف ننشزها ثم نکسوها لحماً. (قرآن 259/2)؛ و استخوانها را بنگرکه چ...
-
عظام
لغتنامه دهخدا
عظام . [ ع ُ / ع ُظْ ظا ] (ع ص ) بزرگ و کلان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَظیم . رجوع به عظیم شود.