کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عُسْرَةٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عُسْرَةٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سختي - دشواري
-
واژههای مشابه
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع َ س َ رَ ] (ع اِ) پر سفید نوک بال . (منتهی الارب ). قادمه ٔ سپیدرنگ . (از اقرب الموارد).
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع َ س ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عَسِر. سخت و صعب و مشکل . رجوع به عَسِر شود.- عسرةالاندمال ؛ که دیر مندمل شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).- عسرةالانهضام ؛ دیرگوار. دشوارگوار. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِمص ) تنگی و دشواری . (منتهی الارب ). اسم است عُسر را. (از اقرب الموارد). سختی . (ترجمان القرآن جرجانی ). دشواری . (دهار): لقد تاب اﷲ علی النبی و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة (قرآن 117/9)؛ همانا خداوند توبه ٔ پ...
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع ُ رَ ] (ع مص ) دشخوار شدن کار. (المصادر زوزنی ). دشخوار شدن .(آنندراج ). دشوار شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). دشواری . (دهار). || تنگدست شدن . (آنندراج ).
-
غزوه ٔ عسرة
لغتنامه دهخدا
غزوه ٔ عسرة. [ غ َزْ وَ ی ِ ع ُ رَ] (اِخ ) یا غزوه ٔ تبوک . رجوع به تبوک و عسرة شود.
-
واژههای همآوا
-
عسرت
لغتنامه دهخدا
عسرت . [ ع ُ رَ ] (ع اِمص ) عسرة. دشواری . (غیاث اللغات ) (مجمل اللغة). دشواری و سختی و زحمت و اشکال . (ناظم الاطباء). دشخواری . و رجوع به عسرة شود.- باعسرت ؛ مشکل و دشوار. (ناظم الاطباء).- بی عسرت ؛ آسان و سهل . (ناظم الاطباء).|| تنگدستی و درویشی ...
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع َ س َ رَ ] (ع اِ) پر سفید نوک بال . (منتهی الارب ). قادمه ٔ سپیدرنگ . (از اقرب الموارد).
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع َ س ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عَسِر. سخت و صعب و مشکل . رجوع به عَسِر شود.- عسرةالاندمال ؛ که دیر مندمل شود. (یادداشت مرحوم دهخدا).- عسرةالانهضام ؛ دیرگوار. دشوارگوار. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِمص ) تنگی و دشواری . (منتهی الارب ). اسم است عُسر را. (از اقرب الموارد). سختی . (ترجمان القرآن جرجانی ). دشواری . (دهار): لقد تاب اﷲ علی النبی و المهاجرین و الانصار الذین اتبعوه فی ساعة العسرة (قرآن 117/9)؛ همانا خداوند توبه ٔ پ...
-
عسرة
لغتنامه دهخدا
عسرة. [ ع ُ رَ ] (ع مص ) دشخوار شدن کار. (المصادر زوزنی ). دشخوار شدن .(آنندراج ). دشوار شدن . (ترجمان القرآن جرجانی ). دشواری . (دهار). || تنگدست شدن . (آنندراج ).
-
عثرت
لغتنامه دهخدا
عثرت . [ ع َ رَ ] (ع اِ) عثرة. خطا. گناه : چنان اقتضاء نمود که رعایت جانب قرابت و مواصلت را به اقالت عثرت عین فرض داند. (جهانگشای جوینی ).
-
عثرة
لغتنامه دهخدا
عثرة. [ ع َ رَ ] (ع اِ) عثرت . رجوع به عثرت شود. || شکوخه . (منتهی الارب ).لغزش . || جهاد و جنگ . (اقرب الموارد). و منه لا تبدأهم بالعثرة. (اقرب الموارد). ج ، عثرات .