کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَنِّي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عَنِّي
فرهنگ واژگان قرآن
از من
-
واژههای مشابه
-
عنی
لغتنامه دهخدا
عنی . [ ع َ ] (ع ص ) رنج دیده . (ناظم الاطباء). سختی کشیده بجهت حاجتی . (از اقرب الموارد). عَن .
-
عنی
لغتنامه دهخدا
عنی . [ ع َ نا ] (ع مص ) اسیر گردیدن و درآویخته شدن در بند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هضم شدن و گواریدن غذا. || مهم گشتن حاجتی برای شخص و سختی و مشقت دیدن وی بجهت آن . (از اقرب الموارد). عِنایة. عُنی ّ. رجوع به عنایة و...
-
عنی
لغتنامه دهخدا
عنی . [ ع َن ْی ْ ] (ع مص ) حادث شدن و فرودآمدن کار بر کسی . (از اقرب الموارد). || گواریدن غذا. (از منتهی الارب ). هضم شدن غذا. || ظاهر کردن زمین گیاه را. || قصد کردن و خواستن . (از اقرب الموارد). خواستن . (دهار). عِنایة. رجوع به عنایة شود.
-
عنی
لغتنامه دهخدا
عنی . [ ع ُ نی ی ] (ع مص ) عارض شدن کار بر کسی و او را بخود مشغول داشتن . (از اقرب الموارد). عنایة [ ع َ ی َ / ع ِ ی َ ]. رجوع به عنایة شود. || مهم گشتن حاجتی برای شخص و سختی و مشقت دیدن وی بجهت آن . (از اقرب الموارد). عِنایة. عَنی ̍. رجوع به عنایة و...
-
واژههای همآوا
-
أَنِّي
فرهنگ واژگان قرآن
که من
-
جستوجو در متن
-
عن
لغتنامه دهخدا
عن . [ ع َ نِن ْ ] (ع ص ) عنی . رنجدیده . (منتهی الارب ). رجوع به عَنی شود.
-
عنایة
لغتنامه دهخدا
عنایة. [ ع َ ی َ ] (ع مص ) عنایت . مشغول کردن کار کسی را و بی آرام ساختن و اندوهگین نمودن او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عارض شدن امری بر کسی و مشغول داشتن و محزون ساختن وی . (از اقرب الموارد). عِنایة. عُنی . رجوع به عنایة و عنی شود.
-
خمر
لغتنامه دهخدا
خمر. [ خ َ م َ ] (ع مص ) پنهان شدن . منه : خمر عنی خمراً؛ پنهان شد از من . || پنهان ماندن خبر. (منتهی الارب ) (ازلسان العرب ) (از تاج العروس ). منه : خمر الخبر عنی .
-
عنایة
لغتنامه دهخدا
عنایة. [ ع ِ ی َ ] (ع مص ) عنایت . مشغول کردن کار کسی را و بی آرام ساختن و اندوهگین نمودن او. (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عارض شدن امری بر کسی و مشغول داشتن و محزون ساختن وی . (از اقرب الموارد). عَنایة. عُنی . رجوع به عنایة و عنی شود. || رنج ...
-
ودحة
لغتنامه دهخدا
ودحة. [ وَ دَ ح َ ] (ع اِ) مااغنی عنی ودحة؛ ای وتحة؛ یعنی به چیزی فایده ندارد از من . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
متمازی
لغتنامه دهخدا
متمازی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) قعد عنی متمازیاً؛ یعنی از من روی گرداند و دور نشست . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).