کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَنتر و میمون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عَنتر و میمون
فرهنگ گنجواژه
آیت بدشکلی.
-
واژههای مشابه
-
عنتر
فرهنگ فارسی معین
(عَ تَ) [ ع . ] (اِ.) نک انتر.
-
عنتر
لغتنامه دهخدا
عنتر. [ ع َ ت َ ] (اِخ ) ابن شدادبن عمروبن معاویه ٔ عبسی . رجوع به عنترة (ابن شدادبن ...) شود.
-
عنتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) 'antar ۱. نوعی مگس بزرگ کبودرنگ؛ خرمگس.۲. = انتر
-
عنتر
واژهنامه آزاد
عنْتَرْ:(antar) کریه المنظر ، زشت روی ، بَدگِل
-
جستوجو در متن
-
baboon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بابون، شکل عجیب و غریب، عنتر، یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
-
baboons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بابون ها، شکل عجیب و غریب، عنتر، یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
-
عنترة
لغتنامه دهخدا
عنترة.[ ع َ ت َ رَ ] (ع مص ) به صدا درآمدن مگس . (از اقرب الموارد). || در سختیها و شداید رفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دلاوری نمودن در جنگ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). شجاع گشتن در جنگ . (از اق...
-
میمون
لغتنامه دهخدا
میمون . [ م َ مو / م ِ مو ] (اِ) بوزینه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). جانوری است معروف و آن برزخ است میان انسان و حیوان غیرناطق . (برهان ). میمونها خود راسته ای را از پستانداران تشکیل میدهند شکل دست و پای آنها شبیه دست انسان است از اینجهت آنها را «...
-
دلدل
لغتنامه دهخدا
دلدل . [ دُ دُ ] (اِخ ) ماده استری شهباء که از آن پیامبر اسلام بوده است . (از اقرب الموارد). نام ماده استر سپید به سیاهی مایل که حاکم اسکندریه به حضرت رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم فرستاده بود، آن حضرت به امیرالمؤمنین بخشیده برای سواری . (غیاث ) (آنن...