کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَلَّمَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علم آباد
لغتنامه دهخدا
علم آباد. [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 38 هزارگزی جنوب درمیان و 3 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ بیرجند به درح . در دامنه ٔ کوه واقع شده و دارای آب و هوای معتدل است . دارای 17 تن سکنه است . آب آن از قنات ...
-
علم آباد
لغتنامه دهخدا
علم آباد. [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 29 هزارگزی باختر نورآباد و 19 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو خرم آباد به کرمانشاه . در دامنه ٔ کوه واقع شده . ناحیه ایست سردسیر و مالاریایی ، دارای 600 تن سکنه . آ...
-
علم آباد
لغتنامه دهخدا
علم آباد. [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 32 هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 26 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب . ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و سالم . سکنه ٔ آن 271 تن است . آب آن از...
-
علم آباد
لغتنامه دهخدا
علم آباد. [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان واقع در 9 هزارگزی شمال رفسنجان و 8 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ رفسنجان به کرمان .ناحیه ایست جلگه ای و سردسیر، دارای 355 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پسته و...
-
علم آباد
لغتنامه دهخدا
علم آباد. [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است کوچک ازدهستان نگار بخش مشیز شهرستان سیرجان واقع در 30 هزارگزی جنوب مشیز، در سر راه فرعی بافت به نگار. دارای 35 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
علم السعد
لغتنامه دهخدا
علم السعد. [ ع َ ل َ مُس ْ س َ ] (اِخ )نام یکی از دو کوه واقع در یک روز راه دومة (دیگری :رجوج ) این دو کوه بهم متصلند. (از معجم البلدان ).
-
علم الهدی
لغتنامه دهخدا
علم الهدی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا ] (اِخ ) ملا محمدبن ملا محسن فیض محمدبن مرتضی . وی از علمای امامیه در اوائل قرن دوازدهم هجری بود و از طرف والدش بهمین لقب علم الهدی ملقب شد. وفات وی بسال 1112 یا 1123 هَ . ق . بوده است . او راست : 1- اصول الدین ، به...
-
علم بخش
لغتنامه دهخدا
علم بخش . [ ع َ ل َ ب َ ] (نف مرکب ) بخشنده ٔ علم . آنکه درفش و اختر بخشد. || (اِ مرکب ) کنایه از قسمت و حصه و بخشی است از غنایم ، که به سپاهیانی که در زیر علم حاضر بوده اند، دهند. (برهان قاطع) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
علم بر
لغتنامه دهخدا
علم بر. [ ع َ ل َ ب َ ] (نف مرکب ) بمعنی علم بردار است . (آنندراج ). حامل علم : نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست کیخسرو آبدار و سکندر علم برش .خاقانی (از آنندراج ).
-
علم خان
لغتنامه دهخدا
علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل واقع در 4 هزارگزی جنوب ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان . ناحیه ایست جلگه ای و دارای آب و هوای گرم معتدل . سکنه ٔ آن 65 تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات ...
-
علم خان
لغتنامه دهخدا
علم خان . [ ع َ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل واقع در 30 هزارگزی شمال خاوری سکوهه ، نزدیک مرز افغانستان . ناحیه ایست جلگه ای و دارای آب و هوای گرم و معتدل . سکنه ٔ آن 178 تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود...
-
علم خوان
لغتنامه دهخدا
علم خوان . [ ع ِخوا / خا ] (نف مرکب ) درس خوان و محصل علم . (ناظم الاطباء). خواننده ٔ علم . آنکه دانش بخواند : علم خوان همچو علم دان نبودزآنکه جان آفرین چو جان نبود. سنائی .علم دان خاصه ٔ خدای بودعلم خوان شوخ و نرگدای بود.سنائی .
-
علم داری
لغتنامه دهخدا
علم داری . [ ع َ ل َ ] (حامص مرکب ) عمل و کار علمدار. حمل علم . نگهبانی و حراست علم در جنگها.
-
علم شنگه
لغتنامه دهخدا
علم شنگه . [ ع َ ل َ ش َ گ َ / گ ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به الم شنگه شود.
-
علم کندی
لغتنامه دهخدا
علم کندی .[ ع َ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ارویاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع در 40 هزارگزی شمال باختری ماه نشان و 30 هزارگزی راه عمومی . ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر. سکنه ٔ آن 699 تن است . آب آن از رودخانه ٔ محلی تأمین میشود. شغل اهال...