کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَاقَبَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عَاقَبَ
فرهنگ واژگان قرآن
عقاب کرد - عقوبت کرد(کلمه عقاب به معناي مؤاخذه انسان است به نحوي ناخوشايد ، در مقابل کاري ناخوش آيند که عقاب شونده مرتکب شده ، و اگر اين مؤاخذه را عقاب ناميدهاند ، بدين مناسبت است که درعقب و دنباله ي عمل ناخوش آيندي قرار دارد)
-
واژههای مشابه
-
عاقب
لغتنامه دهخدا
عاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) واپسین پیغامبران یعنی محمد (ص ). (مهذب الاسماء). نام پیغمبر مسلمانان . (اقرب الموارد).
-
عاقب
لغتنامه دهخدا
عاقب . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نائب مهتر و قائم مقام آن بعد از وی . (منتهی الارب ). || نائب و خلیفه ٔ پیشینیان در امر نیکو، و منه قول النبی (ص ) و أنا العاقب ؛ أی آخر الانبیاء. کسی که جانشین بزرگی شود و رتبت او بعد از آن است ، و منه جاءالسید و العاقب . ...
-
عاقب
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - از پی آینده . 2 - جانشین ، قائم مقام .
-
عاقب
دیکشنری عربی به فارسی
تصفيه وتزکيه کردن , تنبيه کردن , توبيخ وملا مت کردن , ادب کردن , گوشمال دادن , مجازات کردن , کيفر دادن
-
عاقب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āqeb ازپسآینده؛ جانشین.
-
واژههای همآوا
-
عاقب
لغتنامه دهخدا
عاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) واپسین پیغامبران یعنی محمد (ص ). (مهذب الاسماء). نام پیغمبر مسلمانان . (اقرب الموارد).
-
عاقب
لغتنامه دهخدا
عاقب . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نائب مهتر و قائم مقام آن بعد از وی . (منتهی الارب ). || نائب و خلیفه ٔ پیشینیان در امر نیکو، و منه قول النبی (ص ) و أنا العاقب ؛ أی آخر الانبیاء. کسی که جانشین بزرگی شود و رتبت او بعد از آن است ، و منه جاءالسید و العاقب . ...
-
عاقب
فرهنگ فارسی معین
(ق ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - از پی آینده . 2 - جانشین ، قائم مقام .
-
اعقب
لغتنامه دهخدا
اعقب . [ اَ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ عُقاب . (منتهی الارب ). رجوع به عقاب شود.
-
عاقب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'āqeb ازپسآینده؛ جانشین.
-
جستوجو در متن
-
مجازات کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عاقب