کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عویر
لغتنامه دهخدا
عویر. [ ع َ ] (اِخ ) از قرای شام است ، و گویندآبیست بین حلب و تدمر. رجوع به معجم البلدان شود.
-
عویر
لغتنامه دهخدا
عویر. [ ع ُ وَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است در شعر خالدبن زهیر هذلی . و آن را با غین معجمه نیز خوانده اند. رجوع به معجم البلدان شود.
-
عویر
لغتنامه دهخدا
عویر. [ ع ُ وَ ] (ع اِ) خصلت نکوهیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و به دو خصلت مکروه ، کُسَیر و عویر گویند. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || زاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). غراب ، و آن را بجهت تیزبینی وی ، از روی...
-
جستوجو در متن
-
کسیر
لغتنامه دهخدا
کسیر. [ ک ُ س َ ] (اِخ ) نام کوهی بلند مشرف بر منتهای دریای عمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یاقوت گوید: کُسَیْر و عُوَیْر مصغر کسیر و عویر دو کوهند مشرف بر اقصای دریای عمان دشوارگذارو سخت پناه و بدین مناسبت این نام گرفته است و گویندکسیر و عویر ...
-
عییر
لغتنامه دهخدا
عییر. [ ع ُ ی َی ْ ] (ع اِ مصغر) مصغر عَیر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هو عییر وحده ؛ او خودبین و متکبر است ، و یا تنهاخورنده است . و آن را در ذم بکار برند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و میتوان آن را به کسر اول [ ...
-
دریاورز
لغتنامه دهخدا
دریاورز. [ دَرْ وَ ] (نف مرکب ) آنکه در کشتی ها کارکند مانند ناخدا و جاشو و غیره . (یادداشت مرحوم دهخدا). دریانورد. ملاح : در این دریا بر راه بحرین تا قیس دو کوه نهفته است آن را عویر و کسیر خوانند کشتی را از آن خوف عظیم بود اما دریاورزان آن موضعرا شن...